چیزهایی رو همیشه نمیشه گفت؛
نمیشه گفت: "دلم تنگ شده، باهام حرف می زنی...؟"
نمیشه گفت:"غمگینم، ناامیدم، آرومم می کنی...؟"
نمیشه گفت:"دلم تنگه، بغلم می کنی...؟
نیاز دارم بهم توجه کنی"
باور کن تکرار یه چیزایی باعث تخریب آدم میشه،
یه چیزهایی گفتی نیست...!
واجبه، لازمه، باید طرفت خودش بفهمه...
یک نفر در دفاع از «ژنخوبها» نوشته بود «بسیار شریف هستند و آزاده»؛ این عکس را نشان میدهم تا هرکسی به راحتی نتواند کلماتی چون «شریف و آزاده» را از معنا تهی کند، شریف تویی که با عصا در خیابانهای خاکستری تهران دستمال کاغذی میفروشی و هلیکوپتر شخصی و گشت و گذار با آن، میلیونها فرسخ با دنیای «آزادهی» تو فاصله دارد.
شرافت همان یک جفت دستکشی است که با معصومیتی نگفتنی به دست کردهای تا شاید از جان عزیز و نزار تو محافظت کند؛
معنای «شرافت» تو هستی، بیکم و کاست، بدون دستکاری.
دل چیز عجیبیست. دل اگر بخواهد همه چیز خواستنیست. دل فقط به دل راه ندارد. به چشم، به دست، به هوش، به حواس، دل به روح راه دارد. دل چیز عجیبیست، در سینهی خودت میتپد، اما برای خودت، نه …
قلم و رنگ را بردار. رنگ اُمید و شادی بزن بر تابلوی زندگی. چه هنری بالاتر از نقاشی کردن اُمید، وقتی که همه چیز رو به بیرنگی و تاریکی میرود. چه رنگی زیباتر از شادی، وقتی دیگران خواسته یا ناخواسته مشغول کشیدن تیرگی و غم هستند. شاید این تویی که زیباترین رنگها و نقشها را در ذهن داری. چشمهایت را ببند و نقاشی را شروع کن. عشق را سرخ و تپنده، زمین را سبز، آسمان را آبی، زندگی را سپید …
به نام خدا و به نام تو. به نام تو که از همه به خدا شبیهتری. به نام تو که در هر خط پیشانیات، هزاران روز صبر و شکیبایی حک شده. به نام تو که در هر موی سپید و زمستانیات، صد بهار به پایم ریختی، تا جوانه بزنم، شکوفه کنم، و سبز شوم. بعد از خدا تنها کسی که همیشه مرا میبخشد، تویی. به نام تو «مادر» …
گرچه در قلبهایمان تکهای شکسته داریم، که میفشارد خود را به جانمان هر روز، اما هنوز اُمید داریم و کسی را در دل، و چه کسی میتواند بگوید، که همینها زندگی نیست؟ ...
به پسرم درس بدهید؛
او باید بداند که همهٔ مردم عادل و صادق نیستند، اما به پسرم بیاموزید که به ازای هر شیاد، انسان صدیقی هم وجود دارد. به او بگویید، به ازای هر سیاستمدار خودخواه، رهبر جوانمردی هم یافت میشود. به او بیاموزید که در ازای هر دشمن، دوستی هم هست.
میدانم وقت میگیرد، اما به او بیاموزید اگر با کار و زحمت، یک دلار کسب کند، بهتر از آن است که جایی روی زمین پنج دلار بیابد. به او بیاموزید که از باختن پند بگیرد؛ از پیروز شدن لذت ببرد.
وقتی نگاهی آدمی را به رویا میبرد، و لبخندی به او امید میدهد، وقتی آسمانی از قلبی، و زمینی از آغوشی برای آدمی فراهم میشود، یعنی آفتاب راهی به خانهاش یافته. انسان چه میخواهد جز آسمان و امید و آفتاب و رویا، و زمینی امن برای استواری قدمهایش؟ دیگر غمی نمیماند …
من دلم روشن است. روزی تو از راه میرسی، و کوچه بوی عطر تو را میگیرد. دیوارها گُل میدهند، پنجرهها عاشق میشوند، و این خانه خوشبخت. آن روز برای تمام خستگیهایم، یک صندلی روبهروی تو کافیست …
چه حس نابیست اینکه بدانی، یک نفر گوشهای خدا را از اسم تو پُر کرده باشد، یک نفر ابرهای آسمان را به شکل تو ببیند، و تسبیح دعاهایش آغشته به آرزوهای تو باشد. چه حس خوبیست که از دوست داشته شدن، و در یاد بودن، لبریز باشی …
🌷✨ سلام و درود بر شما دوست عزیزم
🌷✨ امروز هر چی آرزوی خوبه نثار شما
🌷✨ براتون : 🌷✨ یک دل شاد🌷✨ یک لب خندون
🌷✨ یک زندگی آورم🌷✨ یک خانواده صمیمی و
🌷✨ یک دنیا سلامتی و شادی آرزومندم
آرش ( گروه لاله های سرخ )
🙋🏼 سلام دوست عزیزم
🌔 در این روز زیبا
🥰 براتـون یک دنيا لبخنـد
⏰ ولحظاتی سرشاراز آرامش
🐦 آرزو می کنم....
♣ مــحیا ♣
سلام روزتون زیبا
ممنونم بابت پیام های ارزشمندتون که برام فرستاده بودین
امیدوارم بهترینها نصیب شما بزرگوار بشه الهی آمین