خسته ام بس که به دل
دیده ام آزار عزیز
از خودم خسته ام و
از همه خسته تر عزیز
همه خنجر ها لاف محبت زده اند
گشتم و نیست کسی
یار وفادار عزیز
دردم این است تفاوت
نکند نوش و نیش
لس محبت شده با
منت بسیار عزیز
گله ها دارم از
این بخت سزاوار نبود
از گلستان جهان سهم
دلم خار عزیز
سینه ام را بشکافید
پر از حرفم و درد
چه کنم نیست کسی
محرم اسرار عزیز
هرکسی آمده بر زخم
دلم زخم زده زخم
بسیار ولی نیست پرستار عزیز
هر طرف مینگرم لشکر
هم حمله ور است
روز روشن شده است
در نظرم تار عزیز
آدمی، از حقیقت، اندک بهره دارد و از ریا، فراوان. روان بشری ناتوان است؛ حقیقت ناب، چندان پسند دلاش نمیافتد. باید که دیناش، اخلاقاش، سیاستاش، شاعراناش و هنرمنداناش، آن را به ردای ریا و دروغ بپوشانند و بر او نمایان کنند. این ریاها با روان هر تباری سازگار است؛ و در هر کدام، گوناگون. و اینان هستند که همدلی ملّتها را این چنین دشوار میکنند، و خوار شمردن یکدیگر را، این چنین آسان. حقیقت یگانه است؛ امّا هر قوم، ریای خویش را دارد که آن را آرمان خود میخواند با آن، از گهواره تا گور، به همه هستیاش جان میبخشد. برای او، هم چون یک ستون زندگانی است؛ تنها چند تن فرزانگان میتوانند خود را از چنگ آن برهانند، آن هم، در پی آشفتگیهای دلیرآسا، و تنها یافتن خویش در دنیای آزاد اندیشههایشان.
قلبت رو اروم کن
یه وقت هایی بشین و با
روح درونت خلوت کن
بیشتر لمس کن
بیشتر تجربه کن
نگاه کن به نعمت هات
نگاه کن به اطرافت
نگاه کن به خوشبختی هات
نگاه کن به داشته هات
نگاه کن به عزیزان و اونایی
رو که خیلی دوست داری
به وجود آدم هایی که واسه
تو اهمیت دارن از همه مهمتر
به حضور خدایی که تو رو هیچوقت
تنها نداشته
تنهات نمیزاره
تا ابد هم تو رو تنها نخواهد گذاشت
گاهی یه جای دنجی رو انتخاب کن
گاهی یه جای شلوغ رو انتخاب کن
ارامش در حضور خدا رو در هر دو
پیدا کن
هم در شلوغی های آدم ها
هم در کنج خلوت تنهایی
دل مشغولی ها رو گاهی
ساده تر حس کن
بارون رو بدون چتر بشناس
خوشحالی رو فریاد بزن
بدون که خدا همیشه با تو هست
هیچکس ازکنار گل، دست خالی، برنمیگردد
گلابگیر به گلاب میرسد.کندو دار به عسل
نقاش به نقشعکاس به عکس و بلبل به آواز
بیاییم همچون گل باشیم و چشمه خیر و نیکی...
لایک به پست زیبای شما
ارادتمند شما
مهدیار
1403/02/08
فرزندی از پدرش پرسید:
قیمت زندگی چقدر است؟!
پدر یک سنگ زیبا بهش داد و گفت:
این را ببر بازار، ببین مردم چقدر میخرند؛ اگر کسی قیمت را پرسید، هیچ نگو، فقط دو انگشت را بیاور بالا ببین آنها چگونه قیمتگذاری میکنند.!
او سنگ را به بازار برد...
نفر اول سنگ را دید و پرسید: قیمت این سنگ چند؟
کودک دو انگشتش را بالا آورد؛ آن مرد گفت: دو هزار تومان!
آن کودک نزد پدرش بازگشت و ماجرا را گفت.
پدر به او گفت: این بار برو در بازار عتیقهفروشان، آنجا وقتی کودک دو انگشتش را بالا برد.
عتیقهفروش گفت: دویست هزار تومان!
اینبار هم کودک نزد پدر بازگشت و ماجرا را تعریف کرد.
پدر به او گفت: این بار به بازار جواهرفروشان و نزد فلان گوهرشناس برو...
وقتی دو انگشتش را بالا برد آن گوهرشناس گفت: دو میلیون تومان!
آن کودک باز ماجرا را برای پدر تعریف کرد.
پدر گفت: فرزندم!
حالا فهمیدی که قیمت زندگی چنده؟!
* مهم این است که گوهر وجودت را به کی بفروشی!!
قیمت ما به این بستگی دارد که مشتری ما چه کسی باشد...*
برای آرزوهای محال خویش میگریم
اگر اشکی نماند، در خیال خویش میگریم
شب دل کندنت میپرسم آیا بازمیگردی؟
جوابت هرچه باشد، بر سوال خویش میگریم
نمیدانم چرا اما به قدری دوستت دارم
که از بیچارگی گاهی به حال خویش میگریم
اگر جنگیده بودم، دست کم حسرت نمیخوردم
ولی من بر شکست بیجدال خویش میگریم
به گردم حلقه میبندند یاران و نمیدانند
که من چون شمع هرشب بر زوال خویش میگریم
نمیگریم برای عمر از کف رفتهام، اما
به حال آرزوهای محال خویش میگریم
خوشبخت ترین خواهی بود
اگر امروزت را
آنچنان زندگی کنی که گویی
نه فردایی وجود دارد برای دلهره
و نهگذشته ای
برای حسرت...!
لایک به پست زیبای شما
ارادتمند شما
مهدیار
1403/02/08
سن زولفوني آچ، توك اوزونه ، شانه سي مندن
زنجيري نشان وئر منه ، ديـــــوانه سي مندن
سن عاشقي يانديرماقا ، من يانماقـــا مايــيل
سن شمعيني گوستر، منه ، پروانه سي مندن
زولفون قدري ، عاشق اولان وار. سنه اي گل
سن سويله، اومجنونلاري ، افسانه سي مندن
سرمست گوزون، فتنه لبين ، نشئه لي باده
ايچديرمنه ، اول بادني پيـــمانه سي مندن
سن ناز ايله گل كي ، صدفين، قيمتي آرتسين
كوزياشي كيمي ،اينجيسي. دردانه سي،مندن
هردم گوتور،اوزدن. گوزه ليم، افعي لي زولفين
چك ظاهره، گنجينه ني ويـــرانه سي مندن
قشنگترین توصیفی که راجع بهت میتونم بکنم اینه که تو برام مثلِ اهنگی هستی که هر وقت بهش گوش میدم حالم خوب میشه، مثلِ میوههای خوشمزهی تابستون، مثلِ شب بیداری از ذوق مسافرت فردا، مثلِ هیجانِ اولین قرار با یه آدم مهم، مثلِ یه نوشیدنی خُنک وسط گرمای تابستون، مثلِ چیزی که هیچوقت نداشتی.
فرشته.•°* ❥ققنــــــــوس عــــــــــشق❥.•°*
سلام اقا امید
روزتــــون بخــیر و پربرڪت ممنونم
امید علیزاده
سلام اقا امید
روزتــــون بخــیر و پربرڪت ممنونم
سلام ممنون از شما دوست عزیزم