علیرضا عباسی

مازندران . کارمند بازنسته سلام دوستان عزیز امیدواریم دراین گروه لح.. بیشتر

علیرضا عباسی
۳۹,۷۵۷ پست
۳۶۰ دنبال‌کننده
۴۶,۶۹۳ امتیاز
مرد، متاهل
۱۳۹۸/۰۶/۳۰
آروم و عادی
دین اسلام
ايران

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
پنجشنبه ماه مبارک رمضان و یاد درگذشتگان 😔
🌹اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🙏
🙏 التماس دعا 🙏
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🌹پنجشنبه‌ ها ، مسافران بهشتی دلخوشند
به یک فاتحه، یک صلوات
یک خدا بیامرزدش
همین ها برایشان یک دنیاست در آن دنیا...
عزیزانی که پارسال ماه رمضان 🌙
سر سفره های افطاری و سحری
در کنار ما بودند و امروز
یاد و خاطرنشان بر دلهای ما سنگینی میکند 💔😔
دعا براي يك بار در عمر
روايت شده از حضرت محمد(ص)
هركس اين دعا را در هر وقت که بخواند گويا:
360 حج ادا نموده
360 قرآن ختم كرده
360 غلام آزاد نموده
360 دينار صدقه داده
در همان حال حضرت جبرائیل(ع) نیز خطاب به حضرت محمد(ص) فرمودند:
يارسول الله:
هربنده ای از بندگان خدا اين دعارا بخواند
«اگر چه يك بار در عمر»
خداوند به عظمت و حرمت و جلال خود قسم خورده که برای او هفت چيز ضامن ميشوم:
1-از او فقر و تنگ دستی رفع ميشود
2-از سوال منكر و نكير در امان ميماند
3- او را به سهولت از پل صراط عبور ميدهم
4-اورا از مرگ ناگهانی محفاظت ميكنم
5- داخل شدن در جهنم را برای او حرام ميكنم
6-از تنگی قبر او را حفاظت ميكنم
7- از خشم وغَضَبْ پادشاه ظالم او را امان ميدارم؛
و اين است دعا:
بِسمِ‌اللّٰهِ الْرَّحمٰنِ‌الْرَّحیم
لا اله إلا اللهُ الجليلُ الجبّار
لا اله إلا اللهُ الواحدُ القهّار
لا اله إلا اللهُ الكريمُ الستّار
لا اله إلا الله الكبيرُ المُتَعالْ
لا اله إلا الله وَحْدَهُ لا شريكَ لهُ إلَهاً واحداً، ربَّاً و شاهداً، اَحَداً و صمداً و نحنُ لهُ مُسْلِمونْ
  • علیرضا عباسی

    ادامه:
    لا اله إلا اللهُ وحدهُ لا شريك لهُ إلهاً واحداً ربَّا و شاهداً احداً و صمداً و نحنُ لهُ عابدونْ
    لا اله إلا اللهُ وحدهُ لا شريكَ لهُ إلهاً واحداً ربَّاً و شاهداً احداً و صمداً و نحنُ لهُ قانِتونْ
    لا اله إلا الله وحدهُ لا شريك لهُ إلهاً واحداً ربَّا و شاهداً احداً و صمداً و نحن له صابرونْ
    لا اله إلا اللهُ مُحَّمدٌ رسولُ الله
    اللهُمَ إليكَ فَوَّضْتُ أمريْ و عليكَ تَوَكَلتُ يا أرحمَ الراحمينْ
    «صدق الله و صدق رسول الله الكريم»
    لطفا نشر دهید تا دیگران هم بهره مند شوند
    حالا وقت ذکر است با من تکرار کنید
    سبحان الله
    والحمدلله
    ولا إله إلا الله
    والله أكبر
    سبحان الله
    والحمدلله
    ولا إله إلا الله
    والله أكبر
    سبحان الله
    والحمدلله
    ولا إله إلا الله
    والله أكبر
    سبحان الله
    والحمدلله
    ولا إله إلا الله
    والله أكبر
    سبحان الله
    والحمدلله
    ولا إله إلا الله
    والله أكبر
    سبحان الله
    والحمدلله
    ولا إله إلا الله
    والله أكبر
    سبحان الله
    والحمدلله
    ولا إله إلا الله
    والله أكبر

.......
.......
بازنشر کرده است.
.......
.......
.......
مشاهده ۳ دیدگاه ارسالی ...
.......
خلاقیت
ساخت ماشین از ضایعات پلاستیکی
بُهتان مگوی
که آفتاب را با ظلمت نبردی در میان است
آفتاب از حضورِ ظلمت دلتنگ نیست
با ظلمت در جنگ نیست
ظلمت را به نبرد آهنگ نیست
چندان که آفتاب تیغ برکشد
او را مجالِ درنگ نیست
همین بس که یاری‌اش مدهی
سواری‌اش مدهی
کیستی که من این گونه
به اعتماد
نام خود را با تو می گویم
کلید خانه ام را در دستت می گذارم
نان شادی هایم را با تو قسمت می کنم
کیستی که من، اینگونه به جد
در دیار رؤیاهای خویش
با تو درنگ می‌کنم؟
کیستی که من جز او
نمی بینم و نمی یابم
دریای پشت کدام پنجره ای؟
که اینگونه شایدهایم را گرفته ای
زندگی را دوباره جاری نموده ای
پر شور، زیبا و روان
دنیای با تو بودن در اوج همیشه هایم
جان می گیرد
و هر لحظه تعبیری می گردد از
فردایی بی پایان
در تبلور طلوع ماهتاب
باعبور ازتاریکی های سپری شده…
کیستی ای مهربان ترین؟
من سرگذشتِ یأسم و امید
با سرگذشتِ خویش:
می‌مُردم از عطش،
آبی نبود تا لبِ خشکیده تر کنم
می‌خواستم به نیمه‌شب آتش،
خورشیدِ شعله‌زن به‌درآمد چنان که من
گفتم دو دست را به دو چشمان سپر کنم
با سرگذشتِ خویش
من سرگذشتِ یأس و امیدم…
قصه نیستم که بگویی
نغمه نیستم که بخوانی
صدا نیستم که بشنوی
یا چیزی چنان که ببینی
یا چیزی چنان که بدانی
من درد مشترکم ….
مرا فریاد کن !
بازنشر کرده است.
گر بدین‌سان زیست باید پست
من چه بی‌شرمم اگر فانوسِ عمرم را به رسوایی نیاویزم
بر بلندِ کاجِ خشکِ کوچه‌ی بن‌بست.
گر بدین‌سان زیست باید پاک
من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمانِ خود، چون کوه
یادگاری جاودانه، بر ترازِ بی‌بقایِ خاک
مگذار دیگران نام تو را بدانند …
همین زلال بی‌کران چشمانت
برای پچ پچ هزار ساله آنان کافیست!