گفتند
ستاره ها را نمی توان چید...
و آنان که باور کردند
برای چیدن ستاره
حتی دستی دراز نکردند.
اما باور کن
که من
به سوی زیباترین ستاره
دست یازییدم...
و هر چند دستانم تهی ماند
اما چشمانم
لبریز از ستاره شد...
ستاره های درونت را
در شب چشمانت رها ساز
و باور کن
عشق را هدفی نیست
آن چنان که به دست آید
در آغوش جای گیرد
و یا در آیینه چشمانت
به تصویر نشیند
باور کن که...
به رسم رفاقت، برایت آرزوهای خوب میکنم. آرزو میکنم لبخندهایت از ته دل باشد، و غصههایت سطحی و زودگذر. دعا میکنم مسیر موفقیتت هموار باشد، و انگیزههای صعود و پروازت، بسیار. آرزو میکنم هرگز در پیچ و تاب زمانه بیپناه نشوی، هرگز دلت نگیرد، و چشمهای خوشرنگت هیچ زمانی خیس و اشکآلود نباشد. دعا میکنم عاشق کسی باشی که عاشقت باشد، و کسی کنارت باشد که تو را میفهمد، و هوای دلت را دارد. من خوشبختیات را، شادیات را، آرامشت را، من آرزوهای زیبای تو را آرزو میکنم. دعا میکنم فقط زنده نباشی، بلکه به معنای واقعی زندگی کنی …
از معجزه کلمات استفاده کن!
کلمه میتواند تو را مشتاق کند
مثل دوست داشتن..
کلمه میتواند تو را سبز کند
مثل خوشحالم..
کلمه میتواند تو را زیبا کند
مثل سپاسگزارم.
کلمه میتواند تو را پیش ببرد
مثل ایمان دارم..
کلمه میتواند تو را آغاز کند مثل:
از همین لحظه شروع میکنم،
از همین نقطه تغییر میکنم،
میتوانم..
میخواهم..
میشود..
خود را آغاز کن!
هیچ رازی برای موفقیت و خوشبختی
در این هستی وجود ندارد.
راز در خود شماست.
رفیق
تو زیباترین حس دنیایی
حس زیبای ارامش
وقتی که با تو دوست خوبم هستم
ارامش به معنای واقعی
رو تجربه میکنم
زمانی که با تو هستم دیگه
هیچ نیازی به هیچکسی نداشتم
تا حال دل منو خوب کنه
حس آرامش کنارت بودن
رو به تمام اینا ترجیح میدم
رفیق
وقتی که کنارت هستم از
تمام درد های دنیا فارغ میشم
تو خوب بلدی ادما رو به
زمان حال خوب دعوت کنی
تو خوب بلدی ادما رو به همون لحظه ای
که توش هستن دعوت کنی و از اونا
بخوای که اون موقع رو شادی کنن و اون موقع
تموم ناراحتی هاشون رو از یاد ببرنمی
رفیق
هیچوقت حضورت رو در زندگی من کم رنگ نکن
هیچوقت نرو و منو تنها نزار
شاید خودت ندونی اما حالا من به این احساس آرامش
محتاج شدم حالا من به اون حس خوب کنار تو بودن
دلبسته شدم رفیق صمیمی من همیشه با من
صمیمی بمون چون حال خوب من توی صمیمی بودن
با تو هست که خلاصه میشه
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه
چون سیل روانه
خواهد به سر آید
شب هجران تو یا نه؟
ای تیر غمت را دل
عشاق روانه
جمعی به تو مشغول
و تو غایب ز میانه
رفتم به در صومعه
عابد و زاهد
دیدم همه را پیش
رخت راجع و زاهد
در میکده رهبانم و
در صومعه عابد
گه معتکف دیرم و
گه ساکن مسجد
یعنی که تو را میطلبم
خانه به خانه
روزی که برفتند حریفان
پی هر کار زاهد سوی مسجد
شد و من جانب خمار من یار طلب
کردم و او جلوگه یار حاجی به ره
کعبه و من طالب دیدار او خانه
همی جوید و من صاحب خانه
هر دل که زنم صاحب آن خانه تویی تو
هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو
در میکده و دیر که جانانه تویی تو
مقصود من از کعبه و بت خانه تویی تو
فرشته.•°* ❥ققنــــــــوس عــــــــــشق❥.•°*
سلام اقا امید
روزتــــون بخــیر و پربرڪت ممنونم
امید علیزاده
سلام اقا امید
روزتــــون بخــیر و پربرڪت ممنونم
سلام ممنون از شما دوست عزیزم