حدیث عشق
۱,۷۶۲ پست
۵۵ دنبال‌کننده
۳,۶۳۵ امتیاز
مرد، مجرد
۱۳۷۴/۱۱/۱۷

تصاویر اخیر

هر روز می‌پرسی که: آیا دوستم داری؟
من جای پاسخ بر نگاهت خیره می‌مانم

تو در نگاه من، چه می‌خوانی، نمی‌دانم
اما به جای من، تو پاسخ می‌دهی: آری

‌مشیری
بازنشر کرده است.
پزشکان اصطلاحاتی دارند
که ما نمی فهمیم

ما دردهایی داریم که آنها نمی فهمند

نفهمی بد دردی ست
خوش به حال دامپزشکان



💛🍃💜
بازنشر کرده است.
ای لذّت شبانه! بازآ که بی‌بهانه،

از تو پر است خانه، حتّی اگر نباشی...

‌منزوی
عاشقان، هم، همه خوابند در این موقع شب

بی گمان، یک دل ویران شده از عشق فقط بیدار است...

چال روی گونه ات
آخر مرا دق می دهد؛

خواهشاً دولت تمام
چاله ها را پُر کند...

‌سلیمی‌نیا
بازنشر کرده است.
با من سنتی
به زبان ساده ی نوازش؛
با دستانت
حرف بزن !

‌معروفی
بازنشر کرده است.
چشمان سیاه تو

به اول نظرم مَست کردند و بکشتند

در آخر به خُمارم....

‌ساوجی
بازنشر کرده است.
به این جماعت حالی کن
وقتی کسی در خودش غرق می‌شود
خفه می‌شود...
بازنشر کرده است.
ز بس فتاده به هرگوشه پاره‌های دلم

فضای دهر به دکان شیشه‌گر ماند

‌آملی
بازنشر کرده است.
اونی که بدیاتو دیده وپات مونده ، خیلی فرق داره بااونی که تو رو واسه ی خوبیات میخواد...
بازنشر کرده است.
مردم ترجیح میدن دروغی رو بپذیرن که باورهای قبلی اونا رو تایید کنه
نه واقعیتی که امنیت ذهنی رو ازشون بگیره...
.
بازنشر کرده است.
آدم هـا.....به اَنـدازه
غـَـم هـایشـان...
پیــر می شــوند...
نــَه بـه اَنـدازه سِــن شـان
مـن که سـنـی نـدارم...
بازنشر کرده است.
پای حساب خستگی‌هایم که بنشینم
این زخم‌ها را حقم از دنیا نمی‌بینم

با اینکه لبخند از لبم لَختی نمی‌افتد
هرکس درونم را ورق زد دید غمگینم

از بی‌قراری‌های قلبم تازه فهمیدم
هرجا که عطرت می‌وزد آن‌جاست تسکینم

از بس تنت را در خیالاتم به تن کردم
هرجا که دلتنگت شوم در خواب شیرینم

من اهل غم خوردن نبودم عشق یادم داد
هرجا که خندیدم بدان مشغول تلقینم

حالا که قلبم را به زحمت مبتلا کردم
دیگر نمی‌دانم کمم، بیشم، کدامینم؟!

بازنشر کرده است.
در برم هست ولی در بر من نیست فقط
چه کنم ؟ دلبر من ، دلبر من نیست فقط

هر دو در جبهه ی عشقیم! اگر او زخمی ست...
مشکل اینجاست که در سنگر من نیست فقط

‌نراقی
بازنشر کرده است.
خوب‌ترین حادثه می‌دانمت خوب‌ترین حادثه می‌دانی‌ام؟

حرف بزن ابر مرا باز کن دیر زمانی است که بارانی‌ام

حرف بزن، حرف بزن، سال‌هاست تشنه‌ی یک صحبت طولانی‌ام

ها به کجا میکشی‌ام خوب من؟ ها نکشانی به پشیمانی‌ام

‌بهمنی