علیرضاباقری گروه هم حس❤

نام زیبای تو را در کتیبه ای از جنس عاطفه حک خواهم کرد و عکس قشنگت را.. بیشتر

علیرضاباقری گروه هم حس❤
حامی طلایی
۱۴,۵۹۸ پست
۲,۵۳۵ دنبال‌کننده
۹۱,۰۸۲ امتیاز
مرد، مجرد
۱۳۶۳/۰۲/۰۸
مهربون
دین اسلام
زندگی با خانواده
سربازی رفته ام
سیگار نميکشم
گرایش سیاسی ندارم
قد ۱۸۵، وزن ۸۲

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
سلام دوستان گرامی
با شروع بهار همه چیز رنگ و بویی تازه به خود می‌گیرد
این افسانه زیبا و ماندگار همیشه در خاطره‌ها خواهد ماند
که هر شخص احساس می‌کند که نخستین روز از بهار مشابه اولین روز آفرینش است
آغاز بهار و زنده شدن زمین مبارک باد.
تنها خداست که می‌داند بهترین در زندگیتان چگونه معنا می‌شود!
من در سال نو آن بهترین را برایت آرزو می‌کنم
نوروزتان پیروز.
از همه دوستان عالی قدر که اینجانب رو هم مشمول مهر و محبت خودشان قرار داده و سال جدید را از هر طریق خطاب و پیام تبریک فرموده اند صمیمانه سپاسگزارم .
مشاهده ۱۹ دیدگاه ارسالی ...
اونقدر قوی باش که بتونی

تو اوج خواستن رها کنی...

هیچ سکوتی را

به نشانه‌ی تایید و سازش معنا نکنید!

گاهی آدم‌ها سکوت می‌کنند

چرا که نمی‌خواهند آزرده خاطرتان کنند

یا که شاید آنقدرها حائز اهمیت نیستید

که بخواهند با شما به جدل بپردازند

این روزها خشنودی چیزی است

که با صدای بلند فریادش می‌زنند...
پشت هر لبخند شیرین

غم و اندوه تلخی وجود دارد

که هیچکس نمی‌تواند آن را احساس کند...

همه‌ی ما یک عذرخواهی به احساس خود بدهکاریم. بابت زمانی که برای نگه داشتن آدمهای اشتباه پافشاری کردیم... آن زمان که دروغ شنیدیم و سکوت کردیم! جایی که باید می‌رفتیم اما ماندیم و ایستادیم! از هیچ و پوچ ذوق کردیم و رویا ساختیم... برای فرار از حقیقت لج کردیم و لج کردیم و خود را به نفهمی زدیم. خاموش کن فانوس وابستگیت را... گاهی چه اصرار بیهوده‌ایست اثبات دوست داشتن‌مان به آدمها! معرفت‌های بیجای‌مان، مهربانی‌های الکی‌مان، تلاشهای بی‌مورد برای حفظ روابطمان... وقتی برای بعضی آدمهای امروزی خوبی و بدی یکسان است...
تمام قلب کوچکم
نثارلحظه های تو
تمام عشق پاک من
فدای یک نگاه تو...♡
آرزو می‌کنم چشمِ دلتون روشن بشه به اتفاقای خوب
گاهی عمیقترین روابط آدمها

به احمقانه‌ترین دلایل ممکن

تموم میشه...

وقتی می‌خوای یه نفر که خیلی دوستش داری رو فراموش کنی، مثل این می مونه که با خودکار نوشته باشی‌ و بخوای با پاک کن پاکش کنی ، اون فقط کم رنگ میشه ، چاره اش غلط گیره که اونهم جاش همیشه می‌مونه...
گاهی هیچ کس را نداشته باشی بهتر است

باور کن بعضی‌ها تنهاترت می‌کنند...

باید از دست بعضی آدمها رفت. نباید با بی‌توجهی و بی‌تفاوتی‌ها ساخت. نباید ماند و سوخت و عذاب کشید. آدمهایی که ارزش‌تان را نمی‌فهمند، حقشان است تو را از دست بدهند. شخصیت خودت را با آدمهای اشتباهی تحقیر نکن. بعضی ماندن‌ها خیانت به تو و جایگاه انسانی توست. برای خود باوری‌ات بیش از این‌ها ارزش قائل باش. هوای رابطه که بد شد معطل نکن. چشمانت را ببند و با قطار حادثه‌ها دور شو... این رسم آدمهاست، تا از دستشان نروی، ارزشت را نمی‌فهمند. گاهی باید نباشی، تا مزه‌ی تلخ نداشتنت را هم بچشند...

در بعضی طوفانهای زندگی کم کم یاد میگیری که نباید توقعی داشته باشی مگر از خودت. متوجه می‌شوی بعضی‌ها رو هرچند نزدیک اما نباید باور کرد. متوجه می‌شوی روی بعضی ها هرچند صمیمی اما نباید حساب کرد. میفهمی بعضی را هرچند آشنا اما نمیتوان شناخت و این اصلا تلخ نیست، شکست نیست، آگاه شدن نام دارد. ممکن است در حین آگاه شدن درد بکشی. این آگاهی دردناک است اما تلخ هرگز...

گاهی وقتا قرار نیست اتفاق تازه ی بیوفته ، مثل دو تا خط موازی که کنار هم‌ میرن منم همونجوری ادامه دادم ،چرا؟ چون صبر کردن رو از کودکی بهم یاد دادن ،بابام همیشه چیزی میخواستم میگفت صبر کن برات میخرم ! یا مادرم همیشه میگفت با صبر همه چی درست میشه پسرم ... منم الفبای زندگیم شد صبر ! خیلی چیزا رو با صبر کردن تو زندگیم به دست آوردم ،اما ! یه چیزای با صبرم به دست نمیاد ، عوضش با صبر کردن پیر میشی ،ذره ذره آب میشی ! میبینی و با خودت میگی خوب صبر کردم چی شد آخرش ! درست شد ؟ به دستش آوردم! آخ که تو دلم چقدر حرف نگفته دارم...
چین می خورد
انعکاس خیالِ چشمانِ
شراب تو
میان آیینه ی شب
ایوان شب پُر می شود از
خبرِ قاصدک نگاهِ تو
شیشه ی احساسم تلنگور می خورد
تنهائیم تمام قد می ایستد
بر دیوار شب
جانم می ریزد به هوای
خبرِ آمدن تو

امّا ، امّا
خبرِ قاصدک تو
پَرپَر می شود
به دستِ باد

باز من می مانم و شبی
پُر از تشویش خیالِ تو
انگار سازِ امشب کوک است
به نوای دلتنگی
پاییز را دوسٺ دارم
چقدر شبیهِ نڪَاهِ ٺوسٺ!
وقتی خیره در چشمانم،
فریادِ دوسٺٺ ‌دارمهایٺ،
در ڪَوشِ جانم می پیچد!
نفسم به شماره می افٺد!
و دلم، مثلِ برڪَ درختان
ناڪَهان فرو می ریزد
بازنشر کرده است.
بـــاز کن در را برایت شعــــر ناب آورده ام
یک غزل شیرین تر از شهد شراب آورده ام

باز کن در را که از صحــن بلند آسمان
یک بغل احساس گرم آفتاب آورده ام

از صــدای تیشه ی فرهــاد بر آغـوش کـوه
بوسه ی دلچسب شیرین ، بازتاب آورده ام

از نگـــاه مست مجنــون بر مـــدار زندگی
عشق را بالاترین فصل الخطاب آورده ام

گفته بودی عقل را در راه دل باید شکست
یک جهــان دیوانگــــی را در جواب آورده ام

باز کن در را شنیدم بی قراری می کنی
از قـــطار تا ابــد در راه ، تاب آورده ام

باز کن ، بنشین تماشا کن که بعد از مرگ هم
شعــــر گفتــــم ، واژه را بر وزن آب آورده ام

بازنشر کرده است.
100 امتیاز هدیه به علیرضاباقری گروه هم حس❤ مه‌ سیما یاسین ramin diamond برای شرکت در بخت آزمایی #کلیکی_ها ( اینستاگرام فارسی ) تعلق گرفت.

کانال تلگرامی کلیکی ها : clickbax_ir@
بازنشر کرده است.
با سلام و احترام .. پس از مشاهده عکس ها از اینجا
لینک
از این صفحه رای خودتون رو ثبت کنید :
لینک
لینک
نکته اول :این مسابقه جهت سرگرمی بوده و سعی کنید به طرحی که زیبا تر هست رای بدید.
نکته دوم: عکس هایی که در گروه مسابقه پیوست شده بود در مسابقه قرار گرفتن (خیلی از عکس ها تو گروه ارسال نشده بودن که توسط مدیریت ویرایش و در گروه مسابقه ارسال شدن)
نکته سوم :پایان نظر سنجی تا ساعت 15 روز دوشنبه خواهد بود.
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.

من تلاش کردم همه چیز رو درست کنم... ولی دیگه زورم به نخواستن تو نرسید....



دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
شده تابحال
شبها بجای خواب، یک مشت حرف،خاطره ،تصویر سایه،مثل بختک به جاش فروبره توچشمات؟
شده تابه حال
توی تنهایی ،حس کنی یکی از توی تاریکی داره نگاهت می کنه؟
شده تابه حال
روزها سرگردون میون آدمهای نقابی که مدعی بودن هستند ،نفهمی خودت رو کجای زندگی جا گذاشتی