۴۵ پست
۲۱۳ دنبال‌کننده
۸,۳۶۱ امتیاز
زن

تصاویر اخیر

و ۸ کاربر دیگر بازنشر کرده‌اند.

عمر مجازی هم یروز تموم میشه و فقط یه مشت خاطره ازت میمونه..

┓━━━━°❀•°✮°•❀°━━━┏
◦•●◉✿ 🅱🅰🅷🅰🆁 ✿◉●•◦
┛━━━━°❀•°✮°•❀°━━━┗

دیدگاه غیرفعال شده است.

چقدر زیباست حرف زرتشت که می گوید:
ای کاش آنقدر آب داشتم تا جهنم را خاموش می کردم
و آنقدر آتش داشتم تا بهشت را می سوزاندم
که مردم خدا را برای خودش بپرستند
نه فقط برای بهشت و جهنم . . .

دو چیز شخصیت ات را تعین می کند :
صبر وقتی چیزی نداری
رفتارت وقتی همه چیز داری !

"بردگی "یعنی این که :
یک شخص دیگر تصمیم بگیرد ،
تو چقدر و چه اندازه آزاد باشی ...


راسل

پدر پرسيد: در مدرسه به شما چي ياد ميدهند؟
جواب دادم: ساکت نشستن، و اين کار آن قدر مشکل است که براي ياد گرفتن آن سالها وقت صرف ميکنيم!



یوستین گوردر

اگر ارتشی از صد شیر بسازید که رهبرشان یک سگ باشد،
تمام شیرها مثل سگ خواهند مرد!!
اما
اگر ارتشی از صد سگ بسازید که رهبرشان یک شیر باشد،
تمام سگ ها مانند شیر خواهند جنگید.!

آدم دیر رازهایِ جهان را می‌فهمد . آدم کلا دیر می‌فهمد!
آدم نَبردهای بزرگی می‌کند برای فتحِ هیچ، فتحِ باد.

دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.


✿و من در دلم باور دارم

آدمها تنها به «مهر»

از هم برترند ...



مشاهده ۱۱ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.

برای انهدام یک تمدن ۳ چیز لازم است:
خانواده
نظام آموزشی
الگوها
برای اولی منزلت زن را باید شکست،
دومی منزلت معلم،
سومی منزلت بزرگان و اسطورهها...


جبران خلیل جبران
بازنشر کرده است.
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.

بیچاره انسانی که داراییهایش از خود وی ارزشمندتر است!

مشاهده ۶ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.

تو که نمی‌دانی
اما آدمی به نقطه‌ای می‌رسد
که پی می‌بَرد قرار نیست «هیچ»
اتفاق تازه‌ای رخ دهد اما...
صبر می‌کند
صبر می‌کند
صَبر...!!

دیدگاه غیرفعال شده است.

آخر نمیدانند هیچ دیوانه ای از دیگری به قدر خودش نمی هراسد.

دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.

بیائید دست دلمان را بگیریم
و ببریم جایی که هیچ دغدغه ای نباشد
نفس راحت بکشیم
حال دلمان کمی عوض شود
جایی برویم که خبری از انتظار نباشد
سرگردانی نباشد
خودمان باشیم و یک هوای لطیف و یک دل آرام

دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.

جهالت بیشتر از دانایی
احساس امنیت ایجاد می کند!


چارلزداروین
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
دست های آدم می تواند در دو سمتِ نا برابر جا بیفتد..
مثلا دستی می تواند همزمان با اشاره به پیش خدمت، قهوه ی فرانسه اش را تجدید کند،
و با دست دیگر همزمان بر روی عکس های سوریه، اظهار ندامت کند.
من هم می توانم همین باشم.
کمی افسوس در دهانم بِپاشم، و همزمان با صدای رگبارِ خاور میانه ای،
درست روی موسیقی کافه، سالسا برقصم.
می توانم شب/ لای پای های خدا/ در اتاقم/ با نور کم،
آخرین رمانِ رسیده از پاریس را باز کنم و کلمبیا را لای انشگتانم دود کنم،
و پس از کمی خواندن / آنگاه که در حالت عمودی،
دارم خستگی هایم را در مَوال خالی می کنم،
به موشکی فکر کنم که دارد از بابانوئل پیشی می گیرد.
مهم تانک ها نیستند.
مهم منم که نگاه می کنم به قسمتی از جهان/ که دارند عروس می شوند،
زیرِ پارچه های سفید و کابینِ کفن..
نه کیفیتِ قهوه ها پایین آمده نه سوراخِ مَوال تنگ تر شده.
فقط من/ کنار کتابم/ بی آنکه یادم باشد گرامافون را خاموش کنم،
در اثباتِ عدالتِ جهان/ تمامِ شب را بدونِ پرش می خوابم.
و گلوله ای که تکلیفِ آخرین خواب مشترک با خدا را مشخص می کند،
تا شاید خیال کودکان را از تقسیم ناعادلانه این دنیا راحت تر بخوابانند
دیدگاه غیرفعال شده است.