گاهی یک لیوان چای، چند صفحه کتاب، و یک پنجرهی نیمه باز، برای خوشبختی آدم کفایت میکند. همین که قدم زدن چارهی دردهایت باشد، و دلخوشیهای کوچک دلیل لبخندهایت، یعنی تو خوشبختی …
گاهی که دلگیر میشوم، از تمامی روزهایی که انگار تمام تلاششان، تنها برای به شب رسیدن است، کافیست دستانت را بگیرم، تا با هم کمی قدم بزنیم. کافیست بدانم جایی، تو کنار دلواپسیهایم لبخند میزنی. کافیست بدانم که دوستم داری. کافیست بدانم هستی …
این روزها دلم، یک غریبهی امن میخواهد. یک نفر که مرا از جنگل سرد و تاریکی که در آن گُم شدهام نجات بدهد، به کلبهی دنج و گرم خودش ببرد، برایم چای بریزد، و بیآنکه بپرسد چرا و از کجا میآیم، مقابلم بنشیند، حرفهای مرا بشنود، شانههای مرا برای تسکین بفشارد، و حالم که خوب شد، نپرسد کجا؟ فقط راه برگشت را نشانم بدهد، در آغوشم بگیرد، برایم آرزوهای خوب کند، و از او که دور شدم، احساس کنم خدا را در کالبد یک انسان ملاقات کردهام، که اینقدر آرامم. دلم این روزها، یک غریبهی امن میخواهد .
گاهی دل میرود، برای دیدار کسی که در دیده نیست. بیهوا، درست وقتی که فکر میکنی همه چیز را به فراموشی سپردهای. اگر چشمها راضی شوند به نبودن و ندیدن، دل را که نمیشود راضی کرد. هرگاه دلتنگ شد، میرود سرکی میکشد، و دلتنگتر بازمیگردد. گاهی دل میرود برای دیدار کسی که در دیده نیست، اما از دل نرفته و هنوز هم پیش رویش راه میرود، حرف میزند، میخندد، و بغض میکند. کافیست دل کوچکت برای کسی بتپد، آنگاه همه چیز، تو را به یاد او میاندازد، حتی اگر خودش دیگر در کنارت نباشد …
سلام؛ حالت چطوره؟ هنوزم غمگینی؟ هنوزم حس میکنی
این دنیا بهت پشت کرده؟
عیبی نداره، همه چیز به اندازه خودش زشته، اما خودتو ببین!
ببین وقتی میخندی چقدر چقدر قشنگ تری!(:
ببین وقتی دیوونه ای چقدر زیبا تری!
این دنیا به قشنگیای تو نیاز داره، به اشکات، به لبخندات،
به سختی هات نیاز داره.
حتی اگه این دنیا بهت پشت کرد، ادامه بده، متوقف نشو..
حتی اگه حس کردی دستو پاهاتو زنجیر کردن!
من نمیخوام بهت انگیزه بدم، من بهت ایمان دارم حتی اگه نشناسمت!
میدونم تو چه شبای تلخیو گذروندی؛ میدونم چه روزاییو طی کردی،
من همه اینارو میدونم که دارم این حرفارو میزنم، پس ادامه بده!
نزار هیچ چیزی مانع ادامه دادنت بشه.
درون من کسیست به مهربانی تو، که هر غروب دلتنگی دست تنهایی مرا میگیرد، شانه به شانهی من خستگیهایم را قدم میزند، با چشمان زلالش خیره میشود به دو چشم مشتاقم، دل به دل غصههایم میدهد، و با یک نگاه زیبا، لبخندی میبخشد بر لبانم، که برای زندگی کافیست. حالا تو هرقدر که دوست داری نباش. من با رویای تو هم عاشقی میکنم …
میان تردید پاییز برای ماندن و رفتن، و میان شتاب زمستان برای آمدن، یک روز، یک جایی، شاید همین فردا، خیال تبسم یک نفر، غبار اندوه دلت را خواهد زدود، و بیخبر، شبنشین قلبت خواهد شد …
آرش ( گروه لاله های سرخ )
🙋🏼 سلام دوست عزیزم
🌔 در این روز زیبا
🥰 براتـون یک دنيا لبخنـد
⏰ ولحظاتی سرشاراز آرامش
🐦 آرزو می کنم....
♣ مــحیا ♣
سلام روزتون زیبا
ممنونم بابت پیام های ارزشمندتون که برام فرستاده بودین
امیدوارم بهترینها نصیب شما بزرگوار بشه الهی آمین