mohammad
۱۲,۲۲۷ پست
۳۶۹ دنبال‌کننده
۴۸,۳۷۴ امتیاز
مرد، متاهل
ايران، قم

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.

تو بیش کُنی کم را ‏؛ از دل ببَری غم را

بازنشر کرده است.
می‌دونی بازنده‌ی واقعی به کی میگن؟
بازنده‌ی واقعی اونیه که
از ترسِ اینکه برنده نشه، حتی تلاش هم نمیکنه
🌻🌻
بازنشر کرده است.
باید
یه نفر باشهکه خاطر جمع
بهش تکیه کنی
بوی خوب من ....
بازنشر کرده است.
♡آرزو♡سرای شادی
شیراز ترین
شهر جهان است نگاهت
میخانه‌ ی صوفی
و مُغان است نگاهت ...
💜A💜
مشاهده ۷ دیدگاه ارسالی ...
و ۲ کاربر دیگر بازنشر کرده‌اند.
فریدون یه انگشت نداشت، مادر زادی;
انگشت اشاره‌ی دست چپ نداشت!
'
ننه بابای خوب داشت، خانواده‌ی درست حسابی;
مدرسه‌ی خوب درس خوند; سفرای خوب خوب رفت;
دانشگاه رفت، مهندس شد،
اما..
یه انگشت نداشت..
همین درد توی سینه‌ش بود!
'
درد بدتر اینکه دختری که عاشقش بود بخاطر همین یه دونه انگشت نداشته، بهش جواب رد داد;
اونجا بود که هرچی فریدون کلاس موفقیت و عزت نفس رفته بود، دود هوا شد!
چندسالی گذشت و فریدون با دختر خوبی ازدواج کرد،
میگفت خوب، چون فریدون رو با انگشت نداشته‌ش خواسته بود!
بعد چندسال زندگی، فریدون فهمید غم عشقش اونقدرا هم دردناک نبوده و بی جهت عمری غصه‌شو خورده;
درد بدتر اینه که هنوز بچه‌ای نداشت;
تو حین و بین دوا درمون;
مادر فریدون مُرد!
اونجا بود که فریدون فهمید درد بدتر غم بی مادریه، بچه نداشتن چه اهمیت داشت وقتی خودش گلی به سر مادرش نزده بود و الان حسرت روی حسرت تلمبار می‌کرد..
'
بالاخره خدا به فریدون یه دختر سالم داد، همون لحظه اول به دستای بچه‌ش نگاه کرد که یه وقت انگشتی کم نباشه..
'
بچه بزرگ شد،
پدر فریدون مرد،
زنش مریض شد،
فریدون پیر شد..
دم مرگش..;
مشاهده ۲۳ دیدگاه ارسالی ...
  • شیدا

    به دخترش گفت: ما آدما همیشه فکر میکنیم یه چیزی نداریم..
    فکر میکنیم خونمون کوچیکه، ماشینمون خوب نمیرونه، هوامون بده، اونی که خواستیمش رفته، عزیزمون مُرده..
    انقد تو زندگیمون فکر نداشته‌هاییم که یادمون میره چیا رو داریم، کیا رو داریم..
    اونقد حساب کتاب دل و عقلمون اشتباهه که چشم باز می‌کنیم، می بینم ساعتای آخر عمرمونه و حیف که کیف زندگی رو نکردیم..
    '
    کاش ده انگشت نداشتم، اما کم غصه میخوردم،
    اون موقع کمتر هرروز می مُردم..!
    تو مث من نشو بابا جان..زندگی هرچی باشه..خوبه!

بازنشر کرده است.

صبورانه در انتظار زمان بمان،
هر چیزی در زمان خودش رخ می‌دهد.
باغبان حتی اگر باغش را غرق آب کند،
درختان خارج از فصل خود
میوه نمی‌دهند...

بازنشر کرده است.

عمر، باارزش‌ترین دارایی آدمه.
اگه کسی برات وقت گذاشت، یعنی داره ارزشمندترین و غیرقابل‌تکرارترین موجودیش رو خرجت می‌کنه!
قدرشو بدونید...

بازنشر کرده است.
چنان دچار توام کز خودم نمانده اثر
به خویش می نگرم جز تو را نمیبینم
بازنشر کرده است.
زندگی به من آموخت،
که همیشه منتظر
حمله احتمالی کسی باشم
که به او خوبی فراوان کردم...√!
بازنشر کرده است.
نمی‌دانم چرا آدمها با یکدیگر حرف نمی‌زنند؟ چرا هنگام ناراحتی سکوت یا قهر می‌کنند؟!
باور کنید تمام سوتفاهم‌ها، از همین حرف نزدن‌ها شروع می‌شود!

به یکدیگر اجازه‌ی حرف زدن بدهیم. بگذاریم مشکلمان را کلمه‌ها حل کنند!
باور کنید هیچ چیز به اندازه‌ی حرف زدن روی قلب و احساس و فکر ما تاثیر ندارد!

کلمه‌ها قدرتی دارند که می‌توانند کوه‌های درون فکر ما را جا به جا کنند و دیوارهای بین ما را از بین ببرند...!

به یکدیگر اجازه حرف زدن بدهید؛ در این روزگار، افسردگی و سکوت فقط ما را از یکدیگر دور می‌کند!
بازنشر کرده است.
من دوستت دارم بخاطر همین من خیلی بسیار آدمِه:

“راستی اینو گفتم بهت؟”،
“قهوه میخوری؟”،
“چیکار کنم بهتر شی”،
“اگه حالت خوب نبود من بهت گوش میکنم”،
“اگه ناراحت باشی منم ناراحتم”،
“آهنگ جدید پیدا کردم بیا گوش کن”،
“رسیدی تکست بده”،
“چی دوست داری برات بگیرم”‌ای هستم.
بازنشر کرده است.
‏خدایا شکرت...!
برای هر چیزی که اولش گله کردم ولی بعدش فهمیدم که قشنگتر از این نمیتونستی بچینی واسم برای هر شبی که فکر میکردم امکان نداره صبح بشه ولی شد برای هر مشکلی که فکر نمیکردم حل بشه ولی حل شد. برای هر روزی که فکر میکردم ادامه دادن غیر ممکنه ولی ممکن شد.
بازنشر کرده است.
به هیچکس نگو چه برنامه‌ای تو ذهنته،
تا اینکه انجامش بدی!
به هیچکس نگو هدفت چیه؛ تا اینکه
مسیرشو کامل پیدا کنی.
به هیچکس نگو داری برای چی تلاش
میکنی؛ تا اینکه به مقصد برسی.
به هیچکس نگو برای زندگیت چه
برنامه داری تا اینکه توی اون جایگاه
قرار بگیری.
بدبینی و انرژی منفی دیگران قاتل
آرزوهاست دوستِ من!
بازنشر کرده است.
اشتباهی که تکرار بشه، عذرخواهی رو بی‌ارزش میکنه.
عذرخواهی که تکرار بشه، بخششو بی‌ارزش میکنه.
بخششی که تکرار بشه، رابطه رو بی‌ارزش میکنه.
یه سری چیزا ارزششون به عادی نشدنشونه.
بازنشر کرده است.
گفتم: بالاخره يروز مجبورى فراموشش كنى!
گفت: رفت و اومد باد رو تا حالا ديدى؟!
تو دستات گرفتيش؟
تونستى نگهش دارى يا پرتش كنى اونور؟
نه!
عصرى نشستى تو بالكن دارى برگه صحيح ميكنى يهو بي‌خبر ميپيچه تو برگه ها بهمشون ميريزه!
يادِش باده!
يهو مپيچه به‌هم و به همم ميريزه!
مشاهده ۴ دیدگاه ارسالی ...
  • GHASEM

    زنده باشین

  • اميد بهاري

    سلام روزتون به خير و شادي
    مطالعه کتابهاي توسعه فردي نشر اموخته را بهتون توصبه مي کنم
    يکي از بهترينهاش: ذهن حواس جمع چکونه افسار زندگي تام را دست بگيريد" ارزش چند بار خواندن را دارد