خیال روی تو گفتم: شبی به خواب ببینم..............گذشت صد شب و در دیده هیچ خواب نیامد
هزار فکر بکرد اوحدی شکار لبت را..............ولی چه سود؟ که آن فکرها صواب نیامد
اوحدی
روزی که از لب تو بر ما سلام باشد............شادی قرار گیرد، عشرت مدام باشد
گر جان من بخواهی، کردم حلال بر تو..............چیزی که دوست خواهد، بر ما حرام باشد
گفتی که: در فراقم زحمت کشیدهای تو...............مردم هزار نوبت، زحمت کدام باشد؟
اوحدی
ز یاقوت لبت ما را طمعهاست
ای ترا در زیر هر لب شکرستانی دگر..............جز لبت ما را نمک ندهد نمکدانی دگر
من غم دل گویم و تو همچنان مشغول ناز...............تو به شهری دیگر و من در بیابانی دگر
امیرخسرو دهلوی
چشم او را گفتم، ای خونخوار مست...............در جهانی مستی چو تو خونخوار نیست
گفت ترک مست چون خنجر کشید................جز بلاانگیزی او را کار نیست
امیرخسرو دهلوی
خبری ده به من، ای باد که جانان چونست..............آن گل تازه و آن غنچه خندان چونست
با که می می خورد آن ظالم و در خوردن می.............آن رخ پر خوی و آن زلف پریشان چونست
چشم بد خوش که هشیار نباشد، مست است...............لب میگونش که دیوانه بود، آن چونست
رخ و زلفش را می دانم باری که خوشند...............دل دیوانه من پهلوی ایشان چونست
امیرخسرو دهلوی
روزها شد که دلم رفت و دران زلف بماند
یا رب، آن یوسف گم گشته به زندان چونست
امیرخسرو دهلوی
دیوانه گر به سلسله عاقل شود چرا
ما را به زلفِ سلسله دیوانه کردهای
حکیم نزاری
با زلف تو گفتم دل غمخوار مرا ده..............گفتا دل که؟ غم چه بود؟ خوار چه باشد؟
چشم تو همی گفتمش: احسنت، چنین کن...........اکنون که ببردی به از انکار چه باشد؟
کمالالدین اسماعیل
آخر خط
آقای سوپر استار (آریان رضا ) 9131 - 9091 - 3900 - 49156
گلید ، هممون گلیم