این چیست که چون دلهره افتاده به جانم
حال همه خوب است، من اما نگرانم
در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر
مثل خوره افتاده به جانم ،که بمانم
چیزی که میان تو و من نیست غریبی است
صد بار تو را دیده ام ای غم به گمانم؟
انگار که یک کوه ،سفر کرده از این دشت
اینقدر، که خالی شده بعد از تو جهانم
از سایه ی سنگین تو من کمترم آیا؟
بگذار به دنبال تو خود را بکشانم
ای عشق، مرا بیشتر از پیش بمیران
آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم
روزگار آشفتهتر، یا زلف تو، یا کار من؟
ذره کمتر، یا دهانت، یا دل غمخوار من؟
شب سیهتر، یا دلت، یا حال من، یا خال تو؟
شهد خوشتر، یا لبت، یا لفظ گوهربار من؟
نظم پروین خوبتر، یا در یا دندان تو؟
قامت تو راستتر، یا سرو، یا گفتار من؟
وصف تو دلجویتر، یا شعرهای نغز من؟
هجر تو دلسوزتر، یا نالههای زار من؟
مهر و مه رخشندهتر، یا رای من، یا روی تو؟
آسمان گردندهتر، یا خوی تو، یا کار من؟
عشق من زایندهتر یا حسن مادرزاد تو؟
بخت تو پایندهتر یا محنت و تیمار من؟
وعدهی تو کوژتر، یا پشت من، یا ابرویت؟
قول تو بیاصلتر، یا باد، یا پندار من؟
صبر من کم، یا وفای نیکوان، یا شرم تو؟
خوبی تو بیشتر، یا اندوه بسیار من؟
چشم تو خونریزتر، یا چرخ، یا شمشیر شاه؟
غمزهی تو تیزتر، یا تیغ، یا بازار من؟
ﺑﺮﺍی ﺩﻝ ﺧـــﻮﺩﻡ می ﻧﻮﯾﺴﻢ
ﺑﺮﺍی ﺩﻟﺘﻨگی ﻫﺎﯾــﻢ
ﺑﺮﺍی ﺩﻏﺪغه ﻫﺎی ﺧـــﻮﺩﻡ
ﺑﺮﺍی ﺷﺎﻧه ﺍی که
تکیه ﮔﺎﻫــﻢ نیست
ﺑﺮﺍی ﺩلی که ﺩﻟﺘﻨﮕﻢ ﻧﯿﺴﺖ
ﺑﺮﺍی ﺩستی که
ﻧﻮﺍﺯﺷﮕـــﺮ ﺯﺧـﻢ ﻫﺎﯾﻢ ﻧﯿﺴﺖ
ﺑﺮﺍی ﺧﻮﺩﻡ می ﻧﻮﯾﺴـــﻢ
اسفند که عاشق شوی
سال را با بوسه تحویل میکنی
حتی اگر سال نو
نیمهشب از راه برسد
شاید تلفنت
عاشقانهتر از همیشه زنگ بزند
کسی با یک سلام
قبل از سپیده ی سال بعد
دیوانهات کند
اسفند که عاشق شوی
میدانم که
در روزهای آخر سال
دسته کلیدت را گم میکنی
گوشیات را جا می گذاری
و احساس میکنی که کسی
با لحن عاشقانه من صدایت میزند
من عاشقت بودم
در اسفندی که هرگز
از تقویمم پاک نمیشود
عاشقت بودم در اسفندی که هرگز ندیدی
عاشقت بودم در اسفند سالهای قبل
الان بهار از راه رسیده
و من ...
و من هنوز به امید شنیدن عاشقانه هایی از تو در اسفند مانده ام
من هنوز سالم تحویل نشده
و من ...
نمیدانم دیگر شعر هم حالم را درمان نمی کند
آخر باید باشی که شعر به نظم بیاید
پس بیا
من هنوز در اسفند جا مانده ام
گاهی اوقات
گذر زمان
تنها مرهمی ست
که می توان
برای درد های آدمی
یافت
و
۹ کاربر دیگر
بازنشر کردهاند.
بسمه تعالی
با سلام و احترام
اینجا فضای مجازی است و یک مکان عمومی برای مشارکت و گذر عمر و یک خلوتگاه که می تونه خاطرات تلخ و شیرین به همراه داشته باشه. کلی انسان از جای جای میهن عزیز با هر نوع قصد و فکر و نیت گرد هم جمع شدند و بر اساس سلایق خود و اداب و رسوم مختلف بخشی از عمر خود را صرف بر طرف کردن نیازهای درونی خود می کند.هر کس طبق علایق خود مشابه عرضه کالا مطالبی به اشتراک می گذارد.قطعا نه کسی که مطلب می زاره و نه کسی که مطلب رو می خونه قصد ازار و اذیت کسی رو نداره و بیکار و الافم نیست .هر کسی که در این فضاها فعالیت می کند باید منتظر واکنش دیگر کاربران نسبت به مطالبش باشه اما قابل توجه اینکه مطلبی که گذاشته میشه و باز خوردی که خواهد داشت نباید باعث رنجش و بی حرمتی بشه
بنده به رسم ادب و به مقتضی فضای مجازی برای همه کاربران احترام قائلم و به پیج همه دوستانم سر می زنم مطالب رو می خونم و کامنت میزارم سعی کردم تکراری نباشد و این به این معنانیست که روی کسی نظر خاصی دارم همه شما خواهران و برادران عزیز من هستید
هر عزیز که ازم دلخوری داره لطفا اعلام کند تا برا جبرانش اقدام کنم[/cente
دل مـن حوصلـه کن عشق معما دارد
او کـه بشکسته تو را شوق تماشا دارد
عشق تو رفته و دیگر اثری از او نیست
چشم تو در پی او خواهش بیجا دارد
گوش کن ناله ی نی را به غزلخوانی من
غــزلــم دم بــه دم آوای تبــرا دارد
دل معشوقـه ندانست دمی قدر تـورا
کـه نفس های تو گرمای مسیحا دارد
جهالت واقعی
نداشتن آگاهی نیست،
بلکه روگردانی
از به دست آوردن آن است...!
کارل پوپر
بنویسید به دیوار سکوت
عشق سرمایه هر انسان است
بنشانید حرف قشنگ حرف بد
وسوسه شیطان است و بدانید
که فردا دیر است اگر غصه بیاید
امروز تا همیشه دلتان درگیر است
پس بسازید رهی که کنون تا ابد
سوی صداقت برود و بکارید به
هر خانه گلی که فقط بوی محبت بدهد
خومار خومار گؤزلَریمه باخیرسان
باخیشینلا یاندیریرسان یاخیرسان
دنیز اُولسان جُوشان چایا دؤنورسَن
اورَہ گیمه داملا داملا آخیرسان
مین بیر سِئودا دالغالانیرگوزونده
عجب پایی گریزان دارد این عمر
تو گو باران ریزان دارد این عمر
مگر از دنگ ساعتهای خود کوک
که دمهایی گریزان دارد این عمر
به اسکی باز میماند که پایی
همه لغزان و لیزان دارد این عمر
چرا پیوسته با ما میستیزد
چه اخلاقی ستیزان دارد این عمر
به دنبال بهار و گلفشانی
خزان و برگریزان دارد این عمر
جهانی چون من و تو خواه و ناخواه
غلامان و کنیزان دارد این عمر
چرا ظالم ها سالم ترند
چرا بعضی آدم ها با کوچکترین گناهی تو همین دنیا مجازات میشن. اما یه سری هر گناهی دلشون میخواد میکنن و روز به روز هم پیشرفت؟ پس عدالت خدا کجاست !!
آدمها سه دسته اند:
عینک
ملحفه
فرش
وقتی یک لکه چایی بنشیند روی عینک بلافاصله آن را با دستمال کاغذی پاک میکنی !
وقتی همان لکه بنشیند روی ملحفه می گذاری سر ماه که با لباسها و ملحفه ها جمع شود و همه را با هم با چنگ میشویی!
اما وقتی همان لکه بنشیند روی فرش میگذاری سر سال با دسته بیل به جانش می افتی!
خدا هم با بنده های مومنش مثل عینک رفتار می کند. بنده های پاک و زلال که جایشان روی چشم است تا خطا کردند بلافاصله حالشان را می گیرد(البته در دنیا و خفیف)،
دیگران را به موقعش تنبیه میکند آن هم با چنگ،
و آن گردن کلفت هایش را میگذارد تا چرک هاشان جمع شود.
آرش ( گروه لاله های سرخ )
🌳✨روز و روزگارتون پراز خیر و برکت
🤍🍀✨هـمـراه بـا سـلام . . .
🙋🏻♂️ لینک
m͎a͎h͎y͎a͎
سلام آقا امید
لطفا پی وی رو چک کنید ممنون