شعر و دیگر هیچ
شعر و ادبیات
۱,۱۹۳ پست
۳۹ مشترک
۲۰ پسند
عمومی

رتبه گروه

مبنای تعداد کاربر رتبه ۸۴
مبنای تعداد هوادار رتبه ۸۵
مبنای تعداد ارسال رتبه ۴۷
اندر حکایات برخی بانوان ...:
تو خلایق جنس  ظریفند
خانومند و خیلی شریفند...
با این زبونی که اینا دارند
دوصدتا لشگر رو حریفند... 😒😄😄
واما...
خوشگلندو لوند، ناز و ملوسند
خواهرندوآبجی،عشق وعروسند...
پاش بیفته این جماعت مونث؛
چوپلنگ وحشی وچوگربه لوسند...√!!😂😜
مشاهده ۳ دیدگاه ارسالی ...
گر تو جانم با خنجر ابرو بگیری
در فشارِتن ب تن حلقه بازو بگیری ...
چه لذّت بخش خواهد بود بانو؛
اگر یک روز با بوسه من خو بگیری...√!
گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست،
همچنانش در میان جان شیرین منزلست...!❤️❤️
مشاهده ۳ دیدگاه ارسالی ...
روح و‌ جسموتون در کمال آرامش ❤️🍁🌼
برخیزو بیا تا با بوسه شیرین لبی تر بکنیم
لبخند زنان و شادمان حال هم بهتر بکنیم...√
بازنشر کرده است.
با نفسهایت دگرگون کن تو آب و هوا را،
و با آغوش گرمت برهم بزن جغرافیا را ...

چنان گرمم کن با بوسه های آتشینت؛
که گویی باتمام وجودم بغل کردم دما را...√!💫💫
از من جدا مشو که تواَم نورِ دیده ای

آرامِ جان و مونسِ قلبِ رَمیده ای 🦋🖇
خیال در همه عالم برفت و باز آمد

که از حضور تو خوش تر ندید جایی را



‌             ️
‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌
آرزومند توام، بنمای روی خویش را
ور نه، از جانم برون کن ارزوی خویش را

جان در آن زلفست، کمتر شانه کن، تا نگسلی
هم رگ جان مرا، هم تار موی خویش را

آن نه شبنم بود ریزان، وقت صبح، از روی گل
گل ز شرمت ریخت بر خاک آبروی خویش را

مرده ام، عیسی دمی خواهم، که یابم زندگی
همره باد صبا بفرست بوی خویش را



‌‌‌‌✧༻═┅──
تو عجب تنگه ی عابرکشی ای معبر عشق
که به جز کشته ی عاشق نکند از تو عبور...
برخیز دلا که هنگام خزان است
که عطر بوسه ازلبان او وزان است ...🌼

به تبریزِ لبش اینگونه منگر
که اهوازِ دلش خرما پزان است...!🌼
مشاهده ۴ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
تیغم شکسته و سپرم زیر پای توست
شمشیر می‌کشی و سرم زیر پای توست

دانستم آن زمان که به جان عاشقت شدم؛
آنجا که سر به در نبرم، زیر پای توست!

عمری پی تو گشتم و امروز شکر حق ،
ای بار مهربان کمرم زیر پای توست

یک نیمه ام به گرد سرت چرخ می‌زند،
حال آنکه نیمه دگرم زیر پای توست

گفتی برو چگونه ازین دام پر کشم؟
تنها نه سر، که بال و پرم زیر پای توست

این قصه چیست؟ یک دل و چندین هزار عشق؟
هر کشته را که می نگرم زیر پای توست

اکنون که می‌روی به سلامت، برو ولی
آهسته جان من! جگرم زیر پای توست
برخیز بگیرم زلبت من عسلم را
با غمزه چشمت بنویسم غزلم را...

هر بیت که در وصف تو آید به قلم
اثبات کند برهمگان گرمای بغلم را...!
بازنشر کرده است.
عمری که اجل در عقبش می تازد

هر کس که غم و غصه خورد می بازد

پس غصه و اندوه مخور ای عاقل

دنیا به دمی کار تو را می سازد
میفرماد ک..:
بیا تا لیلی و مجنون بشیم شعرو غزلش با من
بیا تا گلبوسه بچینیم لب شیرین عسلش باتو...
بیا تاسربروی سینه هم ازعشق ومحبت گوییم
بیا تالب برلب هم گذاریم شیرینی شکرش باتو...!