ومن درگوشه ای ازخاطرات به نامی بی صدا بدل خواهم شد.
اما من زندگی خواهم کرد؛
حتی دردل جنگ
درعمق ویرانی ها با تحمل دردها وصبوری وقتِ رنج ها
ولی با امیدکه تنها چیزی ست که از ترس قوی ترست!
آری زندگی خواهم کرد؛
در هر تپش گلی که بیدلیل شکفته میشود،
در شعری که شبهنگام، بیاختیار از لبانم خواهد ریخت.
حتی اگر نامم در خاطرهها محو شود،
حتی اگر صدايم از دیوارهای کافهای عبور نکند،
و در لحظههای کوچک،
در عطر خاکِ بارانخورده، در آواز گنجشکهای سپیدهدم،درگرمای خورشید باسخاوت
خودم را، بودنم را،
و معنای زیستن را از نو خواهم یافت.♥️
سلام به آبجی زهرا جان و سارینا جان
تولدت مبارک سارینای عزیزم 🎉🎈🎂🎈🎉🎁
بهترینها رو برات آرزو میکنم 🌺💐🌺
سلام مهناز جان
ممنونم از لطفت مهربون
سپاسگزارم🌸🙏🌸🙏
سلام آبجی مهربونم
ممنون ازلطف ومحبتت عزیزم
مرسی بیادم بودی و خوشحالم کردی
چقدر خوبه داشتنت وانرژی های قشنگت تو این روزای سخت وتلخ♥️😘♥️😘
سلام عزیزدلم
تقدیمت با عشق
بهترین ها رو برات آرزو دارم اول سلامتی
❤️💋💋💋❤️💋💋💋❤️
سلام آقا خسرو عزیز
رفیق خوب و با معرفت
ممنونم از بودنت و تبریک زیبا ومتن ارسالی قشنگتون
خوشحالم از بودنتون و افتخار میکنم به داشتن دوستان خوش قلب وبا مرامی چون شما♥️
چه حس خوبیه بودن کسانی که ،آدم حتی در غم انگیزترین لحظه های زندگیها به لحظاتی درخشان برمیخوره وشادمیشه
ممنون که هستی🙏🌸🙏
ساره ی قشنگم
رفیق ِ خوبِ لحظه هام
ﺍﮔﺮﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﯾﮏ ﺑﺮﮒ ﺍﺳﺖ ﻣﻦ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺁﺭﺯﻭﻣﯿﮑﻨﻢ!
ﺍﮔﺮﺍﻣﯿﺪﯾﮏ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺳﺖ، ﻣﻦ ﺩﺭﯾﺎﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺁﺭﺯﻭﻣﯿﮑﻨﻢ!
ﻭﺍﮔﺮﺩﻭﺳﺖ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺍﺳﺖ،ﻣﻦ ﺧﺪﺍ ﺭﺍﺑﺮﺍﯾﺖ آرزو میکنم
دوست جانم مرسی از لطف بی حدت عزیزم
ممنون که هستی رفیق جونم خواهری مهربونم😘♥️😘
برام خیلی عزیزی و دوستت دارم خواهرجونم😘😘
اگه قراره همین حالا، همین لحظه، زندگیم توی این دنیا تموم بشه…
راضیم.
با همهی زخمها، با همهی اشکها، با همهی چیزایی که دوست داشتم ولی نشد…
با آدمایی که اومدن و رفتن، با حسرتهایی که تو دلم موند، با رؤیاهایی که نصفه موندن…
با همهش راضیم.
چون زندگی رو، با تمام سختیاش، زندگی کردم…
و اگه قراره هنوز ادامه داشته باشه،
دلم میخواد بازم چشمامو باز کنم و نفس بکشم…
با دل پر، با بغض توی گلو، با امیدی که ته قلبم هنوز روشنه،
و بگم خدایا شکرت…
که هنوزم اجازه دادی ببینم، حس کنم، دوست بدارم…
و توی این دنیای پر از درد و عشق،
یه روز دیگه، یه تجربهی دیگه، یه لبخندِ دیگه سهمم باشه
موقت
والا ما حالمون از خونه خرابه از اعضای خونه خرابه از مملکت خرابه از اقتصاد خرابه از سیاست خرابه از جامعه خرابه از فقر خرابه از دلتنگی خرابه از رفتن خرابه از برگشت خرابه از تحصیل خرابه از کار خرابه از دوست خرابه از رابطه خرابه از انسان خرابه از حیوان خرابه از عالم خرابه ...
سکوت گاهی فریادی است که شنیده نمیشود،
بغضی است که راه گلو را بسته و دیگر حتی توان شکستن هم ندارد.
این همان دردی است که تو را به گوشهای میکشاند،
جایی که هیچکس نیست، جایی که فقط خودت میدانی
چه زخمهایی بر دلت نشسته است.
همان دردی است که هزار بار درونت را شکسته،
هزار بار استخوانهایت را خرد کرده، اما تو هنوز ایستادهای…
بیآنکه صدایی از تو شنیده شود.
دیگر امیدی به التیامش نیست...
دیگر چه فرقی میکند بگویی یا نگویی؟
مگر کسی هست که بفهمد؟ مگر کسی هست که دردت را لمس کند؟
.
«میگویند هر جور شده از وطن برو. برو یک جایی که اینجا نباشد، شبیه اینجا نباشد، خیابانها و کافهها و آدمهایش بوی اینجا را ندهند. برو لااقل یک هوایی به کلهات بخورد. اما چقدر حیف که نمیفهمند وطن درست وسط سینهی آدمیزاد است. وطن صاف نشسته وسط قلب آدم. و میدانی، از این وطن هیچوقت نمیشود فرار کرد.»
میدونم حال تک تکتون این روزا
کمی تا قسمتی ابری
ولحظه هایی مثل ابر بهاری میبارید
تابلکه دلتون سبک بشه....
شایدم برید تو لاک خودتون؛
سکوت وخلوت انتخاب کنید
تا قلبتون آروم بشه...
این روزا که همه تو استرس
ونگرانی هستیم
کاش برای هم مرهم باشیم
کاش وقتی یکی بهتون گفت
حالم خوب نیست،
نگید بابا چیزی نیست سخت نگیر.
رفقا بعضی وقتا یه حرف قشنگ، یه جمله
دلگرم کننده حال مخاطبتونو خوب میکنه
بیایید از هم دریغ نکنیم.
بیایید تو این آشفته بازار
با این همه دلتنگی های گاه وبی گاه
همراه هم باشیم .
آوای باران
سلام سارینای جانم .. تولدت با تاخیر مبارک عذر جان دلم ک یکم این روزا حواسم سر جاش نبود تبریک بگم .. حتما جبران میکنم امروز
raha
رها جان دوست خوبم

ممنونم از مهربونیت عزیزم
عزیزی سلامت باشی