دنیــــــــــــــــــــــــــــــــرا ملکه عشق

گـــآهی اوقـــآت دل تنــگ آدمآیی میشیم : کــه حتــّی مـــآ رو به یــ.. بیشتر

دنیــــــــــــــــــــــــــــــــرا ملکه عشق
۷۵ پست
۲۸ دنبال‌کننده
۱۱,۲۹۷ امتیاز
زن
مهربون
زير ديپلم

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
دنیـــــــــــــــــــــ..
جالبه گفتم خطابت بزنم ببینی
فکر کنم‌دوست داشته باشی
❤️💙💜💞🤍🧡❤️
مشاهده ۱۵ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.

تویی لیلی تویی لیلی تویی درد مرا درمان

منم مجنون منم مجنون منم مجنون سرگردان

تویی شیرین به عهد خسرو پرویز بنشسته

منم فرهاد کوه افکن به بادم رفته شیرین جان

تویی شیرین تویی شیرین تویی شیرین چو جان در تن

منم خسرو منم خسرو گرفتار شب هجران

تویی عذرا تویی عذرا گرفتارم به درد تو

منم وامق منم وامق بکن درد مرا درمان

تویی گُلشه تویی گُلشه تویی گلبوی همچون مه

منم ورقه منم غرقه به بحر هجر بی پایان

تویی ویس گل اندامم ز جانت بسته در دامم

منم رامین که می سوزد دلم در غم تو را دامان

ز جان گویم ثنای آن جهانداری که او باقیست

که دادستم به لطف خود همم جان و همم ایمان

بازنشر کرده است.
دنیـــــــــــــــــــــ..
سلام دنیراگلی مهربونم
این عکس دیدم فوری اومدی
توذهنم گفتم خطابت بزنم
❤️💋🧡🤎🤍💙💞💋❤️
بازنشر کرده است.

جانا دو ابروی تو هلالی خمیده است

چون آن هلال دیده ی عقلم ندیده است

از حد مبر جفا و بیندیش از وفا

زان رو که خار جور تو در جان خلیده است

دانی که حال زار من خسته دل چه شد

جانم به لب ز دست جفایت رسیده است

قدر وصال کعبه روی تو دلبرا

داند کسی که راه بیابان بریده است

مرغ دل ضعیف من ای نور دیدگان

اندر هوای کوی وصالت پریده است

گویی که صبر چاره ی کارت بود ولی

صبر از برم چو آهوی وحشی رمیده است

ما با خیال دوست همه شب مصاحبیم

لیکن به راه شوق دل ما پریده است

ما را به جز غمش نبود در جهان کسی

گرچه به جای من دگری برگزیده است

و ۱ کاربر دیگر بازنشر کرده‌اند.
دنیـــــــــــــــــــــ..

زندگی درست مثل نقاشی کشیدنه
با امید بکش و با عشق رنگ کن....

نازنین نوشت: دنیرای همیشه مهربوونم... از اون آدمایی بودی و هستی که همیشه بر یک روالی، از اونا که تکلیفت باهاشون معلومه... همیشه مهربونی و تمام...
یادم افتاد اولین نقاشی که برام کشیده بودی با همهٔ چیزایی که دوستشون دارم، کتاب، گل، سنگ، حتی کاموا یادت بود... یادته دنیرا جان؟
عکسای گوشیم که رفت خیلی غصه خوردم واسه اون و نقاشی مارال...
دل مهربونت پر بشه از خاطراتی از آرزوهات که بهشون رسیدی عزیزِ هنرمندم
بازنشر کرده است.

در باغ خرامید شبی آن بت مهوش

با غمزه چون ناوک و ابروی کمانکش

با قدّ چو سرو چمن و ساعد سیمین

با تیغ جفا دلبر و از می شده سرخوش

گفتا بزنم تیغ جفا بر تو و گفتم

روزیش همین است ز تو جان بلاکش

گفتا که صبوری ز رخم کن دوسه روزی

گفتم که صبوری نتوان کرد بر آتش

خون دل ما می رود ای دوست به راهت

دامن تو ز خون من دلسوخته برکش

شب خوش چه کنی ای بت مه روی خدا را

بازآ که نبودست مرا با تو شبی خوش

در کیش مرا نیست که قربان شوم او را

با آنکه زند تیر جفاهاش ز ترکش

با آنکه جفا می کند او با دل تنگم

دانم نکند این دل بیچاره به ترکش

گویند چه خواهی به جهان ای دل محزون

خواهم شبکی وصل بتی مه رخ مهوش

بازنشر کرده است.

آن باد بهار بین که برخاست

دیگر چمن جهان بیاراست

از بانگ تذرو و کبک و دستان

بنگر که به بوستان چه غوغاست

از باد بهار گل بخندید

بلبل به زبان حال گویاست

کای گل به چمن چه رنگ و بویست

و ای سرو بلند این چه بالاست

خوش در چمن صفا نظر کن

آن روی چو گل ببین چه زیباست

گل را چه محل به پیش رویش

کاو رنگ رخ از نگار من خواست

قدش نتوان به سرو نسبت

کردن که نباشد این چنین راست

من عاشق و بی خودم تو فارغ

هر جور و جفا که هست بر ماست

یک بوی وفا از او نیابم

بی مهر و وفا گلست، و ناراست

هم سرو روان بوستانی

کاو راست وفا و پای برجاست

ای دل بگشا تو چشم جانت

وان سرو قدش ببین چه رعناست

مشاهده ۳۸ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
️❤️💋مرسی ک هستین 💋❤️
بازنشر کرده است.

ناگهان از در درآمد آن بت سرمست ما

یک نظر بر ما فکند و دل ببرد از دست ما

گفتم از چنگش برون آرم دل گمگشته را

لیک شست زلف آن دلخواه شد پابست ما

گرنه چون سوسن شدم آزاد در بستان عشق

ای عزیزان از زبانش کی بود وارست ما

گفتمش صبرم نماند اندر غمت زنهار گفت

صبر هشیاران بسی بربود چشم مست ما

گلبنی با سرو بستان گفت با بالای تو

کی به چشم ما درآید این درازی پست ما

دام در ماهی وصلت جان ما افکنده بود

ای دریغا کاو به عیاری بجست از شست ما

بازنشر کرده است.
ممنووووووووووونم از همه دوووستاااانی که تووولدمووو تبریک گفتن
دل قشنگتوووون شااد بهتررین هاااااا سهم دل مهربووون همتوووون
مشاهده ۷۲ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.

اوصاف تو کردیم همه ورد زبان را

بر مهر تو کردیم سراسر دل و جان را

از دیده مرا آب روانست ز مهرت

هم در سر مهر تو کنم روح و روان را

گر وی نظری افکند از مهر به حالم

چون ذرّه به عیوق رساند دو جهان را

دانی سر و جان در ره عشقت که فدا کرد؟

آن کس که نترسید چنین سود و زیان را

راهیست خطرناک درین بادیه رفتن

لیکن خطری نیست درین راهروان را

آنست که دل بردن ما پیش تو سهلست

اینست که دلداده پسندد همه آن را

آوخ که بمردیم درین درد و کسی نیست

کز لطف دوایی کند این درد نهان را

گر بگذرد از روی تلطّف بر ما دوست

در دیده کنم جای چنان سرو روان را

هرکس که دو ابروی تو با غمزه ی خون ریز

بیند بکند جان سپر آن تیر و کمان را

انگشت تحیر بگزم چون که ببینم

از قدرت معبود جهان ماه رخان را

مشاهده ۶۰ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
دنیـــــــــــــــــــــ..
💙یه قـلــب عاشـق
🤎یه زنـدڪَی آروم
❤️یه دنـیـا شـادی
💙یه دریـا خوشـبـختی
💞یه آسـموڹ آرزوی زیبا
💜همه تـقـدیمت
بازنشر کرده است.
دنیـــــــــــــــــــــ..
فــاطــــــــمه
Sahar
شما سه نفر سه دسته گل قشنگیداااا
❤️💋❤️💋❤️💋❤️💋❤️
مشاهده ۲۶ دیدگاه ارسالی ...
  • Tamanna

    عزیزی تمنا جانم

    فاطمه بانوی دوست داشتنی ❤️❤️❤️
    نعمتی ست
    بودنت،
    داشتنت ...
    ادبيات چه كهنه می شود در وصف تو....
    كلمه ها بلد نيستند تو را بگويند،
    اما خيالي نيست،
    من بی سواد می شوم
    وقتی حرفِ توست....

    دوستت دارم فاطمه بانوی دوست داشتنی

بازنشر کرده است.

سعادت یار و دولت همنشین است

کسی را کان رخ مهوش قرین است

بتا دوری نمی خواهم ز رویت

صلاح کار من گویی در این است

نداری مهربانی با من ای دوست

به جان تو که می دانم چنین است

هزاران داغ و درد از روز هجران

به جانم زان مه زهره جبین است

به محراب دو ابرویت کنم روی

به تخصیصم دعا در راه دین است

نگارینا جفا کردی و رفتی

وفا و دوستی با ما همین است

اگر تو بی وفایی پیشه کردی

مرا مذهب نگارینا نه این است

گرم جان بخشی و گر دل ستانی

جهان باری به جان و دل رهین است

عزیزان چون مرا بینند گویند

مکن ترکش که یاری نازنین است

ترحم نیستت در دل نگارا

مگر آن دل که داری آهنین است

مشاهده ۵۰ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
دنیـــــــــــــــــــــ..
ممنون ک هستی دنیراجانم
❤️💜💙💚💛🤍💞🤎
مشاهده ۸ دیدگاه ارسالی ...