| S E P E H R |
| ۱۷۱ پست |
| ۱۸۱ دنبالکننده |
| ۳,۶۰۶ امتیاز |
| مرد، متاهل |
| ليسانس |
| کارمند |
| دین اسلام |
| ايران، تهران، خوب |
| زندگی با خانواده |
| گرایش سیاسی ندارم |
| کوه، شنا، سوارکاری، کایاک. |
| ۱۴۰۰ |
| قد ۰.۵، وزن ۲۱۰ |
ویدیویی جالب و دیدنی از نقاشی یک هنرمند نابغه با اعداد و فرمولهای ریاضی را تماشا کنید که در آخر کار تصویری شگفتانگیز از نابغهٔ ریاضی جهان، مریم میرزاخانی را خلق میکند.
((دفترت رامیفروشی دخترم ؟))
باز شد درب کلاس و همچو رخش ..
قامت استاد زد بر دٍیده نقش ..
گفت بر پا مبصر و ، کلِّ کلاس ..
پر شد از یک ترس و یک بیم و هراس ..
درب را مبصر پس از یک لحظه بست ..
دست بالا برد و در جایش نشست ..
دیده گانی خشک و سرد و سخت گیر ..
بود در سیمای این استاد پیر ..
با تحکّم گفت برجا ای کلاس ..
یک صدا گفتند آنها هم سپاس ..
بعد از آن استاد با لبهای ریز ..
گفت دفترهای انشا روی میز ..
یک به یک سر زد به کل میزها ..
باز گشت از پشت رخت آویزها ..
سر زد و دید و سر جایش نشست ..
چانه را انداخت در چنگال دست ..
گفت جمعا از شماها راضی ام ..
راضی از تدریسهای ماضی ام ..
درس انشای شماها خوب بود ..
هم مرتب بود و هم مرغوب بود ..
گر چه این یک درصد از بین صد است ..
این وسط اما یکی خیلی بد است ..
آخرین بار تو باشد یاسمن ..
مادرت فردا بیاید پیش من ..
دفترت کلا سیاه است و کثیف ..
با چه رویی می گذاری توی کیف ؟..
گر چه انشای تو زیبا بود و بیست ..
نمره ات اما به جز یک صفر نیست ..
زودتر بیرون برو از این کلاس ..
تا نبینم
زودتر بیرون برو از این کلاس
تا نبینم صورتت را ناسپاس
یاسمن اما فقط لبخند زد
بغض را با خنده اش پیوند زد
شرمگین بود و نگاهش غصه دار
پشت لبخندش نگاهی بی قرار
گفت بابایم پریشب گفته است
دفتری در آرزویم خفته است
آرزو دارد که مال من شود
دفتر انشای سال من شود
گر که قسمت بود و او کاری گرفت
دستهایش را به دیواری گرفت
چون حقوقش را بدادند و نخورد
مثل آن قبلی که یکجا خورد و برد
پول صاحب خانه را باید دهیم
بعد از آن هم نانوا آقا رحیم
مانده ی بقالمان حاجی حبیب
ذیحسابی های این مرد نجیب
بعد از اینها هم که مادر ناخوش است
کوره ی آجر پزی پشتش شکست
بس که آجر برده در سرما و سوز
شب نشد بی ناله هایش وصل روز
کاش دارویی به مادر می رسید
درد جانکاهش به آخر می رسید
بعد از آن دیگر منم با دفترم
مطمئنا دفترم را می خرم
چون خریدم می نویسم توی آن
تانباشد از سیاهی ها نشان
نیست لازم تا کنم من بعد از این
پاک مشق قبلی ام را نازنین
بعد از آن بر دفتر و بر یاسمن
آفرین می گویی ای استاد من
با اجازه می روم پیش مدیر
رو سیاهم من ، ببخش استاد پیر
اشک در چشم معلم حلقه بست
نرم نرمک بغض قلبش را شکست
روی خود را برگرفت از بچه ها
مگر از عشق
چه چیزی باقی می ماند؟!
جز رد بوسه ای
روی پیشانی ماه...؟؟؟💞
در روزه اگر پدید شد رنج
گنج دل ناپدید با ماست
کردیم ز روزه جان و دل پاک
هر چند تن پلید با ماست
امیدوارم با جمع کردن هفت سین نوروزی
قرآنش نگهدارتان
آینه اش روشنایی زندگیتان
سکه اش برکت عمرتان
سبزیش طراوت و شادابی دلتان
و ماهیاش شوق ادامه زندگیتان را به شما هدیه دهد .
سیزده بدر مبارک
سپاس بیکران از دعای خیرتون آبجی خانوم... به همچنین برای شما خانوم گل
نگاه ِ تو، یک سو
و دنیای بی عشق،
یک سو
به سمت جنون می رود
لحظه هایی که دارم ...
و ندارم
زیبا مرسی
نوروز ... یعنی هیچ زمستانی ماندنی نیست
سـال نـو؛ زنـدگی نـو؛ احساس نـو؛
دوستان عزیزم، نو بهــار زندگیتــون مبـارک..┄*┄ C᭄ ┄*┄
سلام امروزتون شاد شاد
لطف خدای مهربون شامل حالتون 🌺😍
عیدتون مبارک باشه
لینک
درودها محیابانو همه روزتون شاد و مُفرح خانوم
سپاس از شما عید بر شما و خانواده ی محترم خجسته و فرخنده...
خواهر عزیزم❤️ صبا خانوم گل🍃🌺🍃
چه خوبه که بهار منتظر میمونه تا تو آغاز بشی، بعد بیآد.
" عید نوروز " بهونه ایِ که بِهِت بگم همیشه دوستت دارم و بهترین هارو واست از خدا میخوام.پس حالا آرزو میکنم سال جدید، همون سالی باشه که همیشه منتظرش بودی...سال تحقق آرزوهای قشنگت☺️
🌹 ســـــــلام دوست خوبم
🌸 سال نو و نوروزتان فرخنده و مبارک!
💗جمعه تون زیبا و شاد
🌷امروزتان پر از شادے ...!
🌸الهے امروز
💗خونه هاتون پربرڪت
🌷رابطه هاتون
🌸پراز رنگ هاے زیبا
💗وجودتون سلامت
🌷دلتون پر اميد
🌸و لحظاتتون سرشاراز
💗عشق و شادے باشه ...!
🌷نماز و روزه هاتون قبول درگاه احدیت...!
❤️❤️
ممنون آقا آریا .
سال نو شما هم مبارک
امیدوارم بهترینها سر راهتون قرار بگیره
Fatemeh
آهنگش قشنگ بود ...بساطشونم جور بودا سیگارو ....
eLi
🌹