| | The Dark Knight |
| | حامی طلایی |
| | کاربر VIP |
| | ۳۰ پست |
| | ۱۱۷ دنبال‌کننده |
| | ۱۵,۵۸۰ امتیاز |
| | مرد |
تصاویر اخیر
سلام
امشب تولدته...
امسال دقیقاً دومین سالیه که تولدت میشه و تو نیستی...
اما من همچنان برات می‌نویسم که بگم همیشه این روز یادمه و یادم خواهد ماند!
چون تو چیزهای خیلی ارزشمندی رو بهم دادی؛
مهم‌ترینش قوی شدنم بود،
چون درست از زمانی که رفتی،
من طوری شکستم و سختی‌هایی رو طی کردم که باعث شدن قوی بشم،
مجبور شدم قوی بشم،
مهم‌ترینش هم گذران سختی‌هام بدون وجود تو بود،
تویی که همیشه جزو معدود کسانی بودی که آرومم می‌کردی...
اما انگار واقعاً باید ترکم می‌کردی،
باید اعتمادم تخریب میشد،
خودم هم همین طور...
باید در یک تزلزل‌های روحی قرار می‌گرفتم و اشتباه می‌کردم...
باید کامل تخریب میشدم تا دوباره خودم رو از نو بسازم...
چون من باید این میشدم؛ اینی که الان هستم...
باید دورمو خالی می‌کردم تا یاد بگیرم قبل از دوست داشتن هر کسی،
اول باید خودم رو دوست داشته باشم و به خودم اهمیت بدم...
باید یاد می‌گرفتم که حتی آدمی رو که بیشتر از جونم هم دوست دارم،
ممکنه یه روزی تنهام بذاره،
پس کسی عزیزتر از خودم برای خودم نیست!
که بفهمم من چه کسی بودم و چقدر خودم، خودم رو نادیده گرفتم...
«ادامه در کامنت»
امشب تولدته...
امسال دقیقاً دومین سالیه که تولدت میشه و تو نیستی...
اما من همچنان برات می‌نویسم که بگم همیشه این روز یادمه و یادم خواهد ماند!
چون تو چیزهای خیلی ارزشمندی رو بهم دادی؛
مهم‌ترینش قوی شدنم بود،
چون درست از زمانی که رفتی،
من طوری شکستم و سختی‌هایی رو طی کردم که باعث شدن قوی بشم،
مجبور شدم قوی بشم،
مهم‌ترینش هم گذران سختی‌هام بدون وجود تو بود،
تویی که همیشه جزو معدود کسانی بودی که آرومم می‌کردی...
اما انگار واقعاً باید ترکم می‌کردی،
باید اعتمادم تخریب میشد،
خودم هم همین طور...
باید در یک تزلزل‌های روحی قرار می‌گرفتم و اشتباه می‌کردم...
باید کامل تخریب میشدم تا دوباره خودم رو از نو بسازم...
چون من باید این میشدم؛ اینی که الان هستم...
باید دورمو خالی می‌کردم تا یاد بگیرم قبل از دوست داشتن هر کسی،
اول باید خودم رو دوست داشته باشم و به خودم اهمیت بدم...
باید یاد می‌گرفتم که حتی آدمی رو که بیشتر از جونم هم دوست دارم،
ممکنه یه روزی تنهام بذاره،
پس کسی عزیزتر از خودم برای خودم نیست!
که بفهمم من چه کسی بودم و چقدر خودم، خودم رو نادیده گرفتم...
«ادامه در کامنت»
یه نفر هم میتونه درد باشه هم درمان..
دیدگاه غیرفعال شده است.
چه ساده لوحیم ...
شب که با واژه ها بخیر نمی شود!
آدم ها برای شکستنِ تابویِ دلگیریِ شبهایشان ؛
به "شب بخیر"ِ من و شما نیازی ندارند!
آدم ها، از بی کسی دلشان می گیرد ...
آدم ها، از نفهمیدن ها دلشان می گیرد ...
کافیست کمی درک کنیم !
کافیست کمی آغوشمان برای عزیزانمان باز باشد!
شب ، همینجوری اش هم دلگیر است...
به دلهایِ معصومِ همدیگر رحم کنیم ...
آدمها بد شده اند ،
دلها که گناهی ندارند!!!
شب که با واژه ها بخیر نمی شود!
آدم ها برای شکستنِ تابویِ دلگیریِ شبهایشان ؛
به "شب بخیر"ِ من و شما نیازی ندارند!
آدم ها، از بی کسی دلشان می گیرد ...
آدم ها، از نفهمیدن ها دلشان می گیرد ...
کافیست کمی درک کنیم !
کافیست کمی آغوشمان برای عزیزانمان باز باشد!
شب ، همینجوری اش هم دلگیر است...
به دلهایِ معصومِ همدیگر رحم کنیم ...
آدمها بد شده اند ،
دلها که گناهی ندارند!!!
دوست داشتنت
همه چیز را زیباتر کرده است
همه چیز را
باور کن
من هم زیباتر شده ام
از وقتی که به تو فکر می کنم❤️❤️
همه چیز را زیباتر کرده است
همه چیز را
باور کن
من هم زیباتر شده ام
از وقتی که به تو فکر می کنم❤️❤️
نمیدونم چقدر به این متن نیاز داری ولی
دوست داشتم بفرستم برات :
درخت صبر تلخه، ولی میوَش شیرینه!
خدا بزرگه، همه چی به وقتش
دوست داشتم بفرستم برات :
درخت صبر تلخه، ولی میوَش شیرینه!
خدا بزرگه، همه چی به وقتش
_ازت بدم میاد ...
+چرا؟؟...
_چون بیش از حد دوسم داری ...
+چرا؟؟...
_چون بیش از حد دوسم داری ...
الهی
من از ناله آن بی گناهِ سر به راه میترسم
از آه و درد بی اختیار در سینهِ آن مردان نا خدا میترسم
من از شکستن ِ، آن زن بیخبر از ماجرا میترسم
از نگاهِ کودک نشسته بر زانویِ پدرِ دل خسته میترسم
من از اشک و بغض آن نفس بریده و شرور میترسم
از آه و فغان آن دلدادهِ بی اختیار می ترسم
از ذوق و شوق آن فرد خردمند می ترسم
از داغی و سردی آن رفیق افسرده سخت می ترسم
من از مکر و وسوسهِ دم به دم ابلیس میترسم
از نشستن مِهرِ اشتباه بر قلبهای بی گناه میترسم
تو دانی چه کس خطا کرد و افسار دل او چرا برید؟
من از دل بردن و دل بریدن ناگهانی از بندگان خدا سخت میترسم
# دلنوشته ام
من از ناله آن بی گناهِ سر به راه میترسم
از آه و درد بی اختیار در سینهِ آن مردان نا خدا میترسم
من از شکستن ِ، آن زن بیخبر از ماجرا میترسم
از نگاهِ کودک نشسته بر زانویِ پدرِ دل خسته میترسم
من از اشک و بغض آن نفس بریده و شرور میترسم
از آه و فغان آن دلدادهِ بی اختیار می ترسم
از ذوق و شوق آن فرد خردمند می ترسم
از داغی و سردی آن رفیق افسرده سخت می ترسم
من از مکر و وسوسهِ دم به دم ابلیس میترسم
از نشستن مِهرِ اشتباه بر قلبهای بی گناه میترسم
تو دانی چه کس خطا کرد و افسار دل او چرا برید؟
من از دل بردن و دل بریدن ناگهانی از بندگان خدا سخت میترسم
# دلنوشته ام
گاهی ارزش واقعی یک لحظه را تا زمانی که به یک خاطره تبدیل نشود نمی فهمیم..🖤
مارا به خویشتن نِه ای مدعی که دیگر....
-
នអᥱሃÐᥑ
انتظار انتظار انتظار
ادمو از پا میندازه انتظار
کاش یکم بلدم بودی قبل کم رنگ شدن این همه حسهای خوب
دیدگاه غیرفعال شده است.
من فکر میکنم ما بعضی چیزها را اشتباه معنی میکنیم؛
مثلا همین وطن را،
وطن که نباید خاک باشد؛
وطن باید از جنس چشم باشد،
چشم های کسی که دوستش داری و دوستت دارد..
اگر یک روزی آن چشم ها نباشد،
آواره میشوی،
آن وقت تازه معنی غربت را میفهمی...
مثلا همین وطن را،
وطن که نباید خاک باشد؛
وطن باید از جنس چشم باشد،
چشم های کسی که دوستش داری و دوستت دارد..
اگر یک روزی آن چشم ها نباشد،
آواره میشوی،
آن وقت تازه معنی غربت را میفهمی...
خوشا عشقُ
خوشا خونِ جگر خوردن ....
خوشا خونِ جگر خوردن ....
دیدگاه غیرفعال شده است.
نشانه های پختگی یه آدم هفت تاست؛
🌸🍃
خودشو درگیر آدمهای بی ارزش نمیکنه
داشته هاشو به رخ کسی نمیکشه
میدونه از زندگی چی میخواد🌸🍃
از کاه کو نمیسازه
وقتی کسی ازش انتقاد میکنه
گارد نمیگیره و دعوا راه نمیندازه
حتی اگه خیلی چیزا میدونه
ولی برای هر چیزی نظر نمیده
توی مشکلات به دنبال راه حل میگرده
نه دنبال مقصر ...🌸🍃
🌸🍃
خودشو درگیر آدمهای بی ارزش نمیکنه
داشته هاشو به رخ کسی نمیکشه
میدونه از زندگی چی میخواد🌸🍃
از کاه کو نمیسازه
وقتی کسی ازش انتقاد میکنه
گارد نمیگیره و دعوا راه نمیندازه
حتی اگه خیلی چیزا میدونه
ولی برای هر چیزی نظر نمیده
توی مشکلات به دنبال راه حل میگرده
نه دنبال مقصر ...🌸🍃
- به جایی از زندگی رسیدم که بشدت دلم به حال خودم میسوزه.
دیدگاه غیرفعال شده است.
زمانی که استالین فوت کرد خروشچف جانشین او در کنگره حزب کمونیست شروع به باز گویی جنایات استالین کرد.
همه حاضرین تعجب کرده بودند که چگونه یک رهبر از رهبر پیشین اینچنین تند انتقاد میکند.
در حین سخنرانی که سالن مملو از جمعیت بود ناگهان فردی خطاب به خروشچف فریاد زد: پس تو آن زمان کجا بودی؟
سالن ساکت شد. خروشچف رو به جمعیت گفت: چه کسی این سوال را پرسید؟ هیچکس جواب نداد.
دوباره گفت: کسی که این سوال را کرد بایستد، اما هیچ کس بلند نشد.
خروشچف در حالی که لبخند بر لب داشت گفت: در آن زمان من جای تو نشسته بودم!
همه حاضرین تعجب کرده بودند که چگونه یک رهبر از رهبر پیشین اینچنین تند انتقاد میکند.
در حین سخنرانی که سالن مملو از جمعیت بود ناگهان فردی خطاب به خروشچف فریاد زد: پس تو آن زمان کجا بودی؟
سالن ساکت شد. خروشچف رو به جمعیت گفت: چه کسی این سوال را پرسید؟ هیچکس جواب نداد.
دوباره گفت: کسی که این سوال را کرد بایستد، اما هیچ کس بلند نشد.
خروشچف در حالی که لبخند بر لب داشت گفت: در آن زمان من جای تو نشسته بودم!
تقـدیـر ِ تلـخ ِ #بـی_تــو_بـودن را چـه تـدبیـــر
سختــــ استـــــ مـی گـویـــم ولـــی افتــآدم از پـا ....
سختــــ استـــــ مـی گـویـــم ولـــی افتــآدم از پـا ....
مدال و افتخارات
The Dark Knight
امسال بر خلاف تمامی سال‌ها برات طراحی نکردم،
چون یادمه تو همیشه از تکرار گریزان بودی،
برای همین امسال یه کلیپ کوتاه برات گذاشتم
که حرفای دل خودمه به تو...
بگذریم...
من نتونستم مثل تو که این قدر راحت فراموشم کردی،
فراموشت کنم...
هنوزم دلم برات تنگ شده،
هنوزم دوستت دارم،
می‌دونی،
علاقه اگه واقعی باشه،
هیچ وقت از بین نمیره،
حتی با وجود فاصله‌ها، اما...
آرزو میکنم همون طور که من رو ترک کردی،
بتونی نقاط امن زندگیت رو هم ترک کنی،
تا بار روحت کم بشه،
آرزو میکنم روحت رها بشه،
رها بشی...!
برات آرزوی خوشبختی دارم...
🍎تولدت مبارک🍏