ببین من ناراحتی تورو میفهمم از راه دور میفهمم،از پشت همین گوشی،از نحوه ی تایپ کردنت.بعضی وقتا حالت که خوب نیست میفهمم، حتی وقتایی که حوصله نداری؛میفهمم که شرایطتت خوب نیست!من همه رو میفهمم.مهم نیست.دور بودن مهم نیست مهم اینکه همو بفهمیم و قلبمون آنقدر نزدیک باشه که حال هر لحظه ی همو بفهمیمیم.
تو بلد بودی! بلد بودی کاری کنی بین گریه قَهقَهه بزنم، با وجود بیخوابی تا خود صبح حرف بزنم، با تموم خستگی چند ساعت قدم بزنم، با یه موزیک غمگین برقصم، وسط گریه لبخند بزنم، با سر درد عمیق بخوابم، توی اوج ناامیدی ادامه بدم و وقتی همه جا تاریکه، روشنایی رو پیدا کنم و به سمتش برم.
راستشو بخوای تو تنها کسی بودی که منو بلد بودی...
شب ک میشه؛
انگار هوا میشه هوایِ تو،
دلتنگیم به اوجِ خودش میرسه،
همه چی رنگ و بویِ تو رو به خودش میگیره،
همه چی میشه یه وسیله واسِ تداعی کردنِ خاطراتمون، خاطراتِ تلخ و شیرینی که از یادم نمیرن!..