پشت زیباترین لبخند
بیشترین رازها نهفته است
زیباترین چشم
بیشترین اشک ها را ریخته است
و مهربان ترین قلب
بیشترین درد ها را کشیده است
خوشگلی و خوشتیپی و هیکل و هوش و اینا همش
شاید تاثیر گذار باشه ولی بنظرم اصلی ترین چیزی که
باعث میشه عاشق یکی بشیم امن بودنه!
کسی که بهت حس امنیت میده و مثل خونه میمونه برات
یجور دیگه ای قلبتو لمس میکنه
جدیدا چقدر عجیب و غریب عاشق می شوید
آخر شب هایتان پُر می شود از کلی دوستت دارم
و حرف های عاشقانه اما صبح که می شود دیگر
هیچکدامتان همدیگر را نمی شناسید
جالب است خیلی ها فقط بیست و چهار ساعت عاشق
هستند و آن طرف خط بیچاره ایی که خبر ندارد
تاریخ انقضای دوست داشتنش خیلی زود تمام می شود
اینقدر از این شاخه به آن شاخه پریده اید که خیلی
راحت خط می زنید و فردا صبحش یک آدم دیگر
جایگزین نفر قبلی می شود شما هم انگار نه انگار
توقع زیادی است که متعهد باشید؟که به دلتان قول بدهید
فقط یک نفر تا آخر عمر دار و ندارتان باشد؟
همین است دیگر وقتی پیچ دلتان هرز بشود به عزیزترین
آدم زندگیتان هم رحم نمی کنید
چه خبرتان است؟کمی آرام تر بی اصالت باشید
دستمریزاد سفید کرده اید روی عشق را
یه جملهی قشنگ خوندم که خیلی خوب بود:
گاهی وقتا، اون کسی که فکر میکنی تو باغ نیست، خودش صاحب باغه!!
رفاقتا وقتی خراب میشن که پایِ عشق میاد وسط!
عاشقانههاتونو نریزید تو رفاقتا ...
ناراحت کنندس که کسی که بهترین خاطراتو بهت داده
خودش تبدیل به خاطره بشه.
دل شود امشب شکوفا در زمین
می زند لبخند شادی بر زمین
آسمان دل تبسم می کند
روی ماهت را تجسم می کند
ولادت حضرت مهدی (عج) مبارک
ﺷﺎﺯﺩﻩ ﻛﻮﭼﻮﻟﻮ ﭘﺮﺳﻴﺪ :
ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺎﺗﻮ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻱ ﺑﺒﺮﻱ ﺗﻮ ﮔﻮﺭ ﺑﺎﻫﺎﺷﻮﻥ ﭼﻲ ﻛﺎﺭ ﻛﻨﻲ ﻛﻪ ﺍﺑﺮﺍﺯﺷﻮﻥ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻲ؟!
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮔﻔﺖ:
ﻣﻦ ﺩﻳﮕﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻧﺪﺍﺭﻡ
ﺷﺎﺯﺩﻩ ﻛﻮﭼﻮﻟﻮ ﮔﻔﺖ:
ﻣﮕﻪ ﻣﻴﺸﻪ؟!
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮔﻔﺖ: ﺁﺭﻩ ..
ﻫﻤﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﺎﻣﻮ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻪ ﻳﻜﻲ ﻭﻟﻲ ﺍﻭﻥ ﮔﻤﺸﻮﻥ ﻛﺮﺩ
ﺣﺎﻻ ﻫﻢ ﻫﺮﺟﺎ ﺩﻧﺒﺎﻟﺸﻮﻥ ﻣﻴﮕﺮﺩﻡ ﭘﻴﺪﺍﺷﻮﻥ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻢ!! :
گاهی دلت یک حاشیهی امن و آرام میخواهد ... به دور از تمام دوست داشتنها، به دور از تمام دلتنگیها، به دور از تمام خواستنها، نخواستنها ،
شدن ها و ... آه ، امان از نشدن ها... تو باشی و یک موسیقی ملایم .. چشمانت را ببندی و غرق شوی در یک بیخیالی مطلق ...
اونجا که عباس معروفی تو کتاب سال بلوا میگه:
چرا آدمها در یاد من زندگی میکنند و من در یاد هیچکس نیستم؟
آﺩﻡ ﻫﺎ ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﺕ ﺭﺍ ... ﺑﻌﺪ ﺗﻮ ﻣﯿﻤﺎﻧﯽ و ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﯼ . ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﺵ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺩﺳﺘﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺟﯿﺐ ﺍﺳﺖ، ﺩﺳﺘﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﯿﺒﺖ
ﭘﻨﻬﺎﻧﺸﺎﻥ ﻣﯿﮑﻨﯽ، ﻧﻪ ﺍﺯ ﺳﺮﺩﯼ ﻫﻮﺍ، ﺍﺯ ﺑﯽ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﯼ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ !
ﺍﺯ ﺗﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﺩﻟﺖ ﻧﺸﺴﺘﻪ، ﺍﺯ ﺗﺮﺳﯽ ﮐﻪ ﺗﻮﯼ ﺩﻟﺖ نشاﻧﺪﻧﺪ. ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﯽ
ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﯽ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺩﺳﺘﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ...
یادت باشه خودیا از همه دشمن ترن!
آرش ( گروه لاله های سرخ )
🙋🏻♀️ سلام دوست عزیز
🌉 شبتون بخیرو نیکی
🥵 فرداتون پر از اتفاق های قشنگ
pariya