༺||.Elara.||༻

از سر تنهایی وارد زندگی کسی نشوید و خلوت او را بهم نریزید.

اگر قصد ماندن و ساختن ندارید،اگر قصد بر پا کردن یک زندگی عاشقانه و عاطفی را ندارید وارد زندگی کسی نشوید و احساسات طرف مقابل را به بازی نگیرید.

آدم اعتماد میکند، عاشق میشود، دل می بندد،خیال پردازی میکند و تا دست نیافتنی‌ترین رویای خودش پیش میرود...

اگر قصد ماندن ندارید خاطره نسازید،خاطره میتواند غم انگیز ترین قسمت عاشقی باشد.

بعد ها که شما میروید یک نفر می‌ماند و کوهی از خاطره که هر شب قاتل جانش میشود تا صبح بیدار بماند و کلمات را سبک و سنگین کند تا ببیند کجای رابطه را کم گذاشته که به پایان رسیده است.
...
اما اگر یک روز از سر تنهایی وارد زندگی کسی شدید تنها نگذارید و بنا را بر ماندن بگذارید و تا اخرین لحظه پای عشق و تعهدی که می دهید بمانید،عشق در همین تفاوت ها است که باعث میشود به معجزه‌اش ایمان بیاورید...

وقتی که تو نیستی
دنیا چیزی کم دارد
مثل کم داشتنِ یک وزیدن، یک واژه، یک ماه!
من فکر می کنم در غیاب تو
همه ی خانه های جهان خالیست
همه ی پنجره ها بسته است
وقتی که تـــــ♡ــــــو نیستی
من هم تنهاترین اتفاق بی دلیل زمین ام!
واقعا وقتی که تو نیستی
من نمی دانم برای گم و گور شدن
به کدام جانب جهان بگریزم !

#سید_علی_صالحی

از من
عبور می کنی و دم نمی زنی
تنها دلم خوش است که
شاید ندیده ای...

#قیصر_امین_پور

بکش دستی به روی
زخم های بی‌شمار من

که اعجازی که دستت می‌کند
، مرهم نخواهد کرد

#جواد_منفرد

مترسک را دار زدند
به جرم دوستی با پرنده ..!!!
که مبادا تاراج مزرعه را به بوسه ای فروخته باشد ...
راست میگفت سهراب ...
" اینجا قحطی عاطفه است "

#فریدون_مشیری

دیدار تـــ♡ــــو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سرخوشم از لذت این چشم به راهی

#فریدون_مشیری

هیچکس و هیچ نیرویی
بر زنی که
با خواندن کتاب و شعر
و همینطور گوش دادن به موسیقی
و نوشیدن قهوه حالش
خوب میشود
پیروز نخواهد شد
...
آه اگر شعر نبود...!

به دست دوست
یا که به آغوش امن عشق
اینبار اعتماد کنی
خاک بر سرت!!

گفتم دستانتان،
‏چه‌قدر سردند!

‏بى‌تأمل جواب داد:
‏ «گرمش كنيد.»
...
دستانم سرد است
دستانت
کو...؟!

در نبودت به کسی
باج ندادم هرگز
کاروان نیست که "دل"
هر که به جایت آید...!

شهر بوی خوبی گرفته
یا شال گردنت را جایی جا گذاشتی
یا پنجره ی اتاقت باز مانده
یا همین اطرافی...

چه هوای خوبی است امروز
چنان خوب است که نمیدانم
چای بنوشم یا خودم را دار بزنم !؟

- آنتون چخوف

ببین به لطف تو بی پشت مانده ام، این است

سزای تکیه نمودن به آنچه محکم نیست!

#جواد_منفرد

بوسه ها را بردار
سفری پر هیجان روی لب های
غزل جا مانده
"جمعه تنها مانده "
لا به لای
شب و گیسوی بلند
محو ِ آغوش ِ خیال
میچکد برق دو صد خاطره
از چشم هایش
لیلی خواب ِ عبوس ِ تو
همیشه عطر ِ مریم
به نگاهش دارد
و در آغوش تو
خوابیده زمان...بوسه ها را بردار

#آزاده_کج_کلاه

.

بوی صبحانه می‌آید
عطرچای و صفای سفره صبح آدینه
و
چند لقمه زندگی
کافیست
تا انرژی جاودانگی
در وجودمان شکوفا شود
...
آرزو می‌کنم
لحظه لحظه‌ی
زندگی شما
و
صبح آدینتون
قرین این
پنج حرف ساده باشد
آرامش
صبح بخیر…

روزى نبود كه به سراغم بيايد و
قبل از سوار شدن به ماشين،
دسته گلى روى صندلى نباشد!
روزى نبود كه از صبح كه چشم باز ميكرد،
قربان صدقه ام نرود!
روزى نبود كه تمامِ بى حوصلگيم را به جان نخرد!
روزى نبود پشتم قرصش نباشد!
روزى نبود كه خودم را،
خوشبخت ترين آدمِ روىِ زمين تصور نكنم!
فقط يك روز بود كه ميانِ يك بگو مگوى ساده،
منتِ تمامِ كارهايى كه كرده بود را،
سرم گذاشت...
از آن روز به بعد
هر چه خواستم
هر چه جان كَندم،
ديگر نتوانستم دوستَش داشته باشم!