حمید
۵۶۲ پست
۳ دنبال‌کننده
مرد

تصاویر اخیر

موردی برای نمایش وجود ندارد.
"دوستت دارم"
اندازه همان ده تای بچگی!
به ظاهر کم است
اما عمیق است و بی انتها؛
قبول کن
دوست داشتن
عمق می خواهد نه تعداد...
گیر کرده ام در بن بست عاشقانه ای که
نه می شود رفت و
نه می شود برگشت
کاش معجزه ای رخ می داد
من
پرنده ای می شدم
به سوی پنجره ی خانه تو
وَ
نگاهت قفسی می شد
که مرا اسیر کند
برای همیشه
هر کسی...
توی این دنیا...
یکی رو داره که نداره...
بازنشر کرده است.
بامدادان به باغ رفتم تا برايت دامني گل سرخ بچينم،اما آن قدر گل چيدم كه دامنم تاب نياورد و بندش بگسست....
بند دامنم بگسست و گل هاي سرخ همراه نسيم راه دريا را در پيش گرفتند...

همه رفتند و هيچ كدام بازنگشتند...فقط امواج دريا لختي چند به رنگ گل درآمدند..تو گويي لحظه اي آب و آتش به هم آميختند...

اكنون ديگر گلي ندارم كه ارمغانت كنم،اما هنوز دامنم از بوي گل هاي سرخ عطر آگين است.

اگر مي خواهي عطر گلها را ببويي ،امشب سر به دامنم بگذار.
زنها را از رقصیدن منع کردند،
از بوسیدن منع کردند.
زنها شاعر شدند
و در شعرهایشان وحشـیانه رقصیدند،
بوسیدند،
آواز خواندند
اما خنده نه !
فقط گریستند...
ﮐﺎشکی ﺁﺧﺮ ﺍﻳﻦ ﺳﻮﺯ، ﺑﻬﺎﺭی ﺑﺎﺷﺪ ‌‌..
زندگی!
غم انگیز‌ و بیهوده‌ست،
اما، تنها چیزی است که ما داریم...
‏" کاش می‌شد آدم اندوه را از پنجره بیرون بریزد.
کاش آدم تنش درد بگیره
ولی مغزش نه...
من هرگز نخواستم که از عشق، افسانه یی بیافرینم.
باور کن،
من می خواستم که با دوست داشتن زندگی کنم،کودکانه و ساده و روستایی.
این یک جنون منطقی ست

که میخواهمت

هنوز ...
بازنشر کرده است.
میشود
کمی راهنمایی کنی ؟
من
دقیقا
چه بگویم
برمیگردی .. ؟
مي دانم كه مي خواهي بروي
اين را از بي جواب ماندن حرفهايم
يا كوتاه جواب دادن هايت
خوب ميفهمم

اگر ميروي لطفا جاي دوري نرو...
آخر شب است
روی تخت خوابم
دراز کشیده ام
و منتظرم
تنهایی
مثل همیشه
به آغوشم بیاید
شب ها
پرنده هایش می روند
روزها ستاره هایش
ببین
آسمان هم که باشی
همیشه تنهایی ...!