خیلی اوقات دیگران بــه من میگویند که خیلی عوض شدهام. اما در حقیقت زندگی کــردن به شیوهٔ دیگران را کنار گذاشتهام و آنطوری که آنها توقع دارند رفتار نمیکنم
آهنگ ها، تنهایی را تسکین میدهند؛ اما تسکین تنهایی، تسکین درد نیست.
در میان بیگانهها زیستن در میان بی رنگی و صدا زیستن است. اینک اصوات، بی دلیلترین جاری شدگان در فضا هستند. وقتی همه میگویند، هیچکس نمیشنود. و سکوت، اثبات تهی بودن نمیکند.
سوزنی و من انبار کاه. در من گم شدهای. شاید از شاهرگ نزدیک ترم باشی و من نبینمت. پشت گوشم چسبیده باشی و متوجهات نباشم؛
حول یک ستون میچرخیم و از رسیدن ثابتیم. عقربه های یک ساعت خراب که روی شانزده و شانزده دقیقه خوابش برده. جزئی از یکدیگریم و گردنمان قوت چرخیدن ندارد یا شاید پیدا نمیشویم اما حضورت همیشه در کنار من است.
➸✿➸❀✿
اگه توی زندگیت آدم امنی داری که پیشش خودتی،قدرشو بدون.
Ehsan