هر بار که قهر میکردی با حال و روز بد پیش خودم با گریه
بلند بلند میگفتم :
رفت....
رفت...
اینبار خیلی اذیتش کردم،
دیگه هیچ وقت نمیاد.
اما هربار یه حسی از درون بهم میگفت : نه، بازم برمیگرده .
اون بهت قول داده که تنهات نمیزاره امیدوار باش.
خودم امید میدادم که میای،
هنوز دلم آشوب بود
شروع میکردم به نوشتن و ذکر میکردم که این آخرین شعریه که تو مخاطبشی و آخر صفحه هم مینوشتم :
برای کسی که دیگه نمیاد.
ولی توی پی نوشت مینوشتم:
میدونم که اینجا آخر قصه نیست.
اما این بار ، رفتنت خیلی طولانی شده
،
هیچ امیدی به برگشتنت ندارم.
حتی وقتی با بغض به خودم میگم : فلانی دیگه هیچ وقت نمیاد میگن آره.
رفته و نمیاد.
همه میرن سراغ زندگی خودشون اونم رفت؛
شاید یه روزی به تو میگفت که زندگیشی اما الان یه زندگی جدید و شروع کرده،
توام حواست به زندگی خودت باشه و
منتظرش نباش!!!!
اون دیگه هیچ وقت نمیاد.))
حتی دیگه حاضر نیستن پا در میونی کنن؛ چون میگن هربار با امدنات بیشتر عاشق و وابسته میشم، و با رفتنات عذابم بیشتر و بیشتر میشه..
ولی ...
ولی با همهی این ناامیدی ها
هنوز برات مینویسم اما...
اما بدونِ پی نوشت.
و با چشمای نگران دنبال یه نشونم ،
دنبال یه نفر که تو باشی،
دنبال یه کور سوی امید!
امید به برگشتنت....
اما انگار تلاشم بی فایدس!!!
بقول شاعر:
اینبار رفتنت دیگه شوخی نیست
قبل تو هیچکی دِنیوه عاشِقی بَلد نومه
جان جانان مَن زیبای من تویی دلخواه من
مَن یوسف و تو زُلیخای مَن
تنی مَجنونمه تویی لیلای مَن مَن ساحِلو تویی دَریای من..
درسته که آهنگ ها
یه ترانه ی ثابت دارن...
اما برای هرکسی،
لا به لای تک تک ملودی ها و شعر ها
نام کسی پنهان شده که،
فقط خودش قادر به دیدن اون اسمه...
و دقیقا همون آدمه که باعث میشه
براش اون ترانه،شعر،یا آهنگ
مفهوم دیگه ای بگیره...
گاهی بیا😊😊
نه برای دلتنگی های من
نه برای نوازش کردن لشکر سیاه گیسوانم
نه برای نگاه کردن در چشمانی که
سالهاس چشم انتظار توست
نه برای کام گرفتن از لبهایم
نه حتی برای دوست داشتن من
چون میدانم برای هیچ یک از اینها
هرگز نمی آیی
گاهی بیا
سیگاری روشن کنیم
تو برایم حرف بزن
از سیاست
فوتبال
یا حتی خاطرات سربازیت
من با چشمهای بسته
به تو گوش میدهم
در تصور اینکه
تو درحال ادای واژه ی دوستت دارم هستی😊
و کلمات تورا دستهایت تجسم میکنم
دلبرم
از تو چه پنهان من سالهای زیادیست
که با حرف های تو عشقبازی میکنم😊
گاهی بیا
نه عاشقم باش نه نوازشم کن
فقط گاهی بیا برایم حرف بزن 😊😊
من از اونایی نیستم که وقتی دلم تنگ میشه؛
هی پشت هم زنگ بزنم یا پیام بدم بهت...
من تهِ تهش میشینم یه گوشه و همزمان که
به یه آهنگ عاشقانهی آروم گوش میدم،..
شکلات را گاز میزنم
تلخیِ قهوه را بغل می گیرم
کافه را دورِ خودم میپیچم
از سرمایِ نبودت مینوشم
فوت میکنم شکر را در مشت
شیرِ و شکر را بهم میریزم
فنجان شکست...
کافه همیشه برای من تعطیل شد
دلبر
میدونی امروز چند بار از شدت دلتنگی نزدیک بود گریه کنم😊
ولی نزاشتم اشکام بیادااا ....
عصبی نشووو ...
چون قول داده بودم 😊
قول دادم تو هر شرایطی اشک نریزم 🙂🙃
من اصلا قبل از تو...
تو نمیدونی وقتی نیومده بودی من حتی معنی قبل و بعد رو نمیدونستم من حتی نمیدونستم از پشت پنجره با آدمی ک زیر بارون داره تنها قدم میزنه باید همدردی کنم، من آنقدر پرت بودم ک نمیدونستم ب اون دونفری ک دارن باهم راه میرن باید حسادت کنم، من فکرشم نمیکردم یک روز خودم رو پیش یکی دیگ جا بذارم ..
๑Khatereh๑۩۩ ๑۩۩
هر بار که قهر میکردی با حال و روز بد پیش خودم با گریه
آره.
بلند بلند میگفتم :
رفت....
رفت...
اینبار خیلی اذیتش کردم،
دیگه هیچ وقت نمیاد.
اما هربار یه حسی از درون بهم میگفت : نه، بازم برمیگرده .
اون بهت قول داده که تنهات نمیزاره امیدوار باش.
خودم امید میدادم که میای،
هنوز دلم آشوب بود
شروع میکردم به نوشتن و ذکر میکردم که این آخرین شعریه که تو مخاطبشی و آخر صفحه هم مینوشتم :
برای کسی که دیگه نمیاد.
ولی توی پی نوشت مینوشتم:
میدونم که اینجا آخر قصه نیست.
اما این بار ، رفتنت خیلی طولانی شده
،
هیچ امیدی به برگشتنت ندارم.
حتی وقتی با بغض به خودم میگم : فلانی دیگه هیچ وقت نمیاد میگن
رفته و نمیاد.
همه میرن سراغ زندگی خودشون اونم رفت؛
شاید یه روزی به تو میگفت که زندگیشی اما الان یه زندگی جدید و شروع کرده،
توام حواست به زندگی خودت باشه و
منتظرش نباش!!!!
اون دیگه هیچ وقت نمیاد.))
حتی دیگه حاضر نیستن پا در میونی کنن؛ چون میگن هربار با امدنات بیشتر عاشق و وابسته میشم، و با رفتنات عذابم بیشتر و بیشتر میشه..
ولی ...
ولی با همهی این ناامیدی ها
هنوز برات مینویسم اما...
اما بدونِ پی نوشت.
و با چشمای نگران دنبال یه نشونم ،
دنبال یه نفر که تو باشی،
دنبال یه کور سوی امید!
امید به برگشتنت....
اما انگار تلاشم بی فایدس!!!
بقول شاعر:
اینبار رفتنت دیگه شوخی نیست