«آه ماریا، ماریای فراموشکار، هیچکس هرگز تو را اینطور که من دوست دارم دوست نخواهد داشت. شاید هر وقت توانستی مقایسه کنی، بفهمی و بیندیشی، تا پایان عمر به خودت بگویی: هیچکس، هیچکس هرگز مرا اینچنین دوست نداشته است.»
هیچوقت دل خداحافظی از همدیگه رو نداشتیم فقط از یه جایی به بعد هردو فهمیدیم که باید بریم و رفتیم حتی بدون یک کلمه حرف...
مثل یه پرونده، باز موند همهچی!
یه سری غمها وجود دارن که نه گفتنی نه نوشتنی.
نمیشه جایی دربارهاش بنویسی از حجمش کم کنی، نمیشه پیش کسی به زبون بیاریش قلبت رو سبکتر کنی.
یه سری غمهارو فقط باید با خودت اینور اونور حمل کنی، به مرور بهش خو بگیری و با اون حجم از اندوه به زندگی ادامه بدی.
๑۩۩๑Khatereh๑۩۩๑
من تمام زندگیمو دنبال یکی شبیه تو بودم ؛)
radin