صدا کن مرا صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف در متن
ادراک یک کوچه تنها ترم
بیا تا برایت بگویم چه اندازه
تنهایی من بزرگ است
تنهایی من شبیخون حجم تو
را پیش بینی نمیکردم
خاصیت عشق این است کسی نیست
بیا زندگی را بدزدیم آن وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم
بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم
بسا زودتر چیز ها رو ببینیم
ببین
عقربک های فواره در صفحه
ساعت حوض را به گردی بدل میکنند
بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی ام
بیا ذوب کن در کف دست من
جرم نورانی عشق را
امشب در یک خواب عجیب
دو به سمت کلمات باز خواهد شد
یاد چیزی خواهد گفت
سیب خواهد افتاد
وقتی اوصاف زمین خواهد غلتید
تا حضور وطن غایب شب خواهد رفت
سقف یک وهم فرو خواهد ریخت چشم
هوش محزون نباتی را خواهد دید
پیچکی دور تماشای خدا خواهد پیچید
راز سر خواهد رفت
ریشه زهد زمان خواهد پوسید
سر راه ظلمات
لبه صحبت آب
بوق خواهد زد باطن آینه خواهد فهمید
.
🔵آنچه که برای تغییر لازم است
برای ساختن دنیای بهتر چه کاری میتوانید انجام دهید؟ ژاکلین نووگراتز با به اشتراک گذاشتن داستانهایی از شغل پیشگام خود که وقف مبارزه تنگاتنگ با فقر است، سه اصل را برای جرقه و تداوم یک انقلاب اخلاقی ارائه میدهد. بیاموزید که چگونه میتوانید به ایجاد دگرگونی بزرگ و مثبت در زندگی خود متعهد شوید (یا دوباره متعهد شوید) و بیش از آنچه از دنیا میگیرید به دنیا بازگردانید.
نووگراتز میگوید: «در تاریکترین زمانها است که فرصت پیدا کردن عمیقترین زیباییمان را داریم.»
وصیت نامه آلبرتا انیشتن
روزی فرا خواهد رسید که جسم من
از زیر ملحفه سفید پاکیزه که
از ۴ طرفش زیر تشک تخت بیمارستان
رفته است قرار میگیرد و آدم هایی که
سخت مشغول زنده ها و مرده ها هستند
از کنار من میگذرند آن لحظه فرا خواهدرسید
که دکتر خواهد گفت مغز من از کار افتاده است
و به هزاران علت دانسته با ندانسته زندگیم به
پایان رسیده است در چنین روزی تلاش نکنید به
شکل مصنوعی و با استفاده از دستگاه زندگی
مرا به من برگردانید و این را بستر مرگ من ندانید
آن را بستر زندگی من بنامید جسمم به دیکران کمک
میکند که به ادامه حیات خود ادامه دهد چشم هایم
را به ادمی بدهید که هرگز طلوع آفتاب چهره یک نوزادم
و شکوه عشق را در چشم های یک زن ندیده است
قلبم را به کسیاد هدیه بدهید که از قلب جز خاطره دردهایی
پیاپی و آزار دهنده چیزی به یاد ندارد
خونم را به نوجوانی بدهید که او را از تصادف ماشینی بیرون کشیده اند
کمکش کنید تا زنده بماند تا نوه هایش را ببینید
کلیه هایم را به کسی بدهید که زندگیش به ماشینی بستگی دارد که
هفته خون او را تصفیه میکنند
صلیالله علیک ای حضرت عشق، قرص قمر، نفس زهرا و حیدر(ع)
بیتو این شهر برایم قفسی دلگیر است
العجل، أدرکنا و تصدق علینا
* خوشبختی و عشق فریب یک لحظه است تا قلب را به سلاح از کف انداختن و از میدان گریختن وادارد ... *
* بیشتر مردم در سن بیست یا سی سالگی میمیرند، از این حد که بگذرند دیگر چیزی جز سایه خود نیستند ، باقی زندگی شان صرف آن می شود که ادای خود را در آورند و روز به روز به صورتی ماشینی تر و با شکلی زننده تر آنچه را که پیش از این در زمانی که زنده بوده اند گفته و کرده اند و اندیشیده و دوست داشته اند تکرار کنند... *
واسه شاد کردن دل خودت
و دل دیگران نیازی به هزینه
گزاف و زحمت زیادی نیست
فقط کافی هست که تو بخندی
و خنده رو به اونا هم هدیه بدی
در طول زندگی شاد باش و بخند
کودک درونت رو رها کن
بزار در چمن زار خنده و شادی
به بازی بگیره در زندگی هیچ
هدفی جز شاد بودن نداره
پس تا میتونی شاد باش
و بخند و این گوهر گران بها
به دیگران هم هدیه کن
لبخند مسری هست مثل سرماخوردگی
امروز کسی به من لبخند زد
من هم شروع کردم به لبخند زدن
یه نفر دیگه لبخند منو دید
ا ن هم لبخند زد و من فهمیدم
لبخند رو به اون انتقال دادم
ارزش اونو درک کردم
یه لبخند مثل لبخند من
میتونه در سراسر زمین پخش شه
من دیروز لبخند زدم
امروز لبخند میزنم
فردا لبخند میزنم
فردا هم لبخند خواهم زد
فقط بخاطر اینکه زندگی
کوتاه تر از اونی هست
که بخوام واسه هر چیزی گریه کنم
شادی فقط از خودت یه میگیره
نه با روابط احساسی
یا شغلی
یا پولی
فقط با خودت
شاد بودن بی هیچ دلیلی رو
تمرین ون تا در اون استاد شی
همونطوری که در غمگین بودن
بدون دلیل به مهارت رسیدی
واسه تغییر جهان از لبخند
خودت استفاده کن
نزار دنیا لبخند تو رو تغییر بده
Shahab
ممنون
آرش ( گروه لاله های سرخ )
بهار جان بگو
در کدام کوچه
عاشق شده ای
که هوایت بوی یار میدهد. 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸