قصه اینجاست که شب بودو هوا ریخت بهم....
من چنان درد کشیدم که خدا ریخت بهم....
صاف بود آب و هوایم که دو چشمت بارید.....
که به یک پلک زدن آب و هوا ریخت بهم....
به عزیزی گفتم:صبح به خیر
در پاسخم گفت: فرجامت نیک …
به وجد آمدم از پاسخش
چه دعایی…!
من برای او خیری خواستم به کوتاهی یک صبح،
و او خیری برای من خواست به بلندای یک سرنوشت…
دوستان “نیک فرجام باشید” *
زندگی زیباست …
یک روز … یک ساعت … یک دقیقه … “هرگز باز نمیگردد
الینا (حضرت عشق بفرما که دلم خانه توست)
🖤🖤🖤🖤روحشون شاد
(sheyda) (ارشد آواز قو )
ممنونم عزیزم... 🙏🏻🖤