تورك يولداشلار

گروهي براي تورك زبانها و طرفدارای تیم تراکتور بیشتر

تورك يولداشلار
۱۰۶ پست
۴۶ مشترک
۱۴ پسند
عمومی

رتبه گروه

مبنای تعداد کاربر رتبه ۵۴
مبنای تعداد هوادار رتبه ۷۹
مبنای تعداد ارسال رتبه ۸۸
بیمه عمر و تامین آتیه پاسارگاد

مشاوره و صدور انواع بیمه نامه های زندگی

سرپرست خانوار

زنان خانه دار

تامین آتیه فرزندان

مشاغل آزاد

۰۹۰۳۸۲۶۴۶۲۹

۰۹۳۷۶۹۹۲۰۳۸

نمایندگی :علی شاداب
سخته که عاشق باشی و
عشقتو اظهار نکنی
آنقدر بی دست و پا باشی
به عشقت اقرار نکنی !
باید حوصله داشت، تحمل کرد، ایستادگی کرد و صبور بود تا موفق شد.

انسانیت انسان تنها با مقدار تحمل و صبرش هست که معنا پیدا می کند.

ان الله یحب الصابرین

خدا هم صابران را دوست دارد...
کاش دنیا بر مدار عشق بود
رونقی بالاتر از شادی نبود
تا همنفس عمرم گنجینه ی قران است،

در سینه ی متروکم خورشید درخشان است.
همان انسان بود انسان
که گیرد دست هم نوعان
چو دستت هست رحمی کن
که رحمت آید از رحمان ...
آن که دنیا قلبِ او را میشکست
در گذارِ زندگی ، امروز کیست؟
با نگاه پر فریبت گرچه دادی بازی ام
حتم دارم آخر این قصه دل می بازی ام

خویشتن داری نکن،دیوانه تر از من! که من...
دوست دارم بار دیگر در خطر اندازی ام

خوب میدانستی از اول که حالم خوب نیست
با تمام هفت روز هفته ظاهرسازی ام
در آخر جای امضایم سوالی نقش میبندد:
"خدا آیا تو را هم ساخت از آن آب و گل بانو؟!"
در تقدیر من نوشته با تو شوم همسفر //پس ای عزیز جانم با من بشو همسفر
در روزگارامروز کمتر بود همسفر//در خانه یا خیابان دریغ از یک همسفر
‏مامان بزرگم زنگ زده میگه: عمت راز و نیاز درست کرده، اگه دوس داری پاشو بیا پیشم. پرسیدم چی درست کرده؟؟!
عمم از پشت تلفن داد زد لازانیاااااا
هیچی خلاصه دارم میرم راز و نیاز بخورم
خـدایـا
🥀در این شب معنوی
✨بحق امام صادق(ع)
🥀ایمان عارفانه
✨و عمل صادقانه
🥀به همه ما عنایت بفرما
✨و دل و زبان ما را یکی کن
🥀تا جز بهترین بندگانت باشیم
بارها همسایه ام دیده که پشت پنجره
با جوانان محل چشمک پرانی کرده ای
بازنشر کرده است.
آدم هایِ بی معرفتی هستیم !
زود برایِ هم تکراری می شویم
زود از هم خسته می شویم .
انگار عاشق شدن را یادمان نداده اند
پایِ حرف ماندن را ،
وفاداری را ؛
یادمان نداده اند .
اولش برای به دست آوردنِ هم ، به هر دری می زنیم
به هم که رسیدیم ؛
مقایسه می کنیم ،
دنبالِ عیب هایِ هم می گردیم ،
و راحت از هم سیر می شویم .
انصافا که آدم هایِ بی اراده و سر درگمی هستیم ،
به حرف و قول هایمان هیچ اعتباری نیست .
ما یک مشت بازنده ایم
که انتقامِ نداشته هایمان را ؛
از رابطه ها و آدم هایِ بی گناه می گیریم .
در دلم آشوب و بلوا٬ دل هزاران می تپد
آن زمانی که نشستم ساده رو در روی تو

تو نمیدانی که دل دارد فــراوان وسـوسه
همچنانی که کنـارت گرمِ گفت و گوی تو

در خیالـم بوسه باران میکنـم من هردمت
میکشــم پنـجه میان خرمــن گیـــسوی تو