🍁"ماتُودهایازافکاربیپایانفَهمیدهنَشُدهایم!"🍁
"بالاخره زمان خداحافظی فرا میرسه ؛
فیلمها تموم میشن ُ
سکانسِ پایانی ضبط میشه ؛
صداها خاموش میشن
مسیرها به دو راهی میرسن
اینکه روزی تو این دنیا
خوشحالی ُ تجربه کردم برای قلب ِ من
و تمامی کسایی که دوستشون داشتم کافیه
لحظهی جدایی از حقایق تلخِ زندگی ِ ماست
و فرارهای بیمقصدمون
از این حقیقت ، تلختر...!"
"انگار دوجاست که ما آرزوی مرگ میکنیم:
در «نهایتِ» شادمانیهای بسیط
و در «نهایتِ» رنجهای چارهناپذیر
گویی بین «مرگ» و «نهایت» نسبتی هست
مرگ که نهایتِ زندگیست...!"
"تو فراموش میشی و اینو وقتی میفهمی ؛
که بعدِ رفتنت دلی برات تنگ نمیشه
تو فراموش میشی
و مزخرفترین فکری که میتونی داشته باشی
اینه که بگی : الآن کجاست ؟
بهم فکر میکنه یا نه ؟ مزخرف چرا ؟
چون فقط آدمی میتونه فراموش نکنه
که جای خالیت رو با کسی پُر نکنه
حرفایی که دمِ گوشِ تو زمزمه میشد
و میرسید به قلبت رو
نرسونه به قلبِ یکی دیگه
تو فراموش میشی !
چون منی دارم اینو بهت میگم که
بهم گفت : دوستت دارم حتّیٰ اگه
بری ، نباشی ، دور شی
رفتم ، دور شدم ، نبودم
همه چیز برگشت به حالت اوّل زندگیش
اویِ قبل از من...
تو فراموش میشی . چرا ؟
چون حافظهی قوی تو قلب آدماییه که
قبل رفتنت سدِ راه شدن واسه نرفتنت
مزخرف فکر نکن
«تو فراموش میشی»
ولی یه روزی ، یه جایی
تو بغلِ یه آدم فراموشکار دیگه
به یادش میای ! دردش چیه ؟
اینکه اینجا پُره از آدمایی که
حافظهی ضعیفی دارن
چون دستاشون قوی نیست
واسه نگه داشتن ؛
و دستای ضعیفی که نصیب هم میشن
هیچوقت نمیتونن دلیل خوبی
برای خوشبختی هم باشند
تو فراموش میشی ؛
چون عشقِ یك آدمِ قوی نبودی...!"
"قشنگیش همینه که ؛
خدا بهت نمیگه اما یکدفعه غافلگیرت میکنه
وسط نا امیدیت ؛
یه گُل میکاره تو باغچه غُصه هات...!"
🤍🦋
S m : ) e
پائیز ِ و این آهنگ...
#قفلے
S m : ) e