نقش مزار من کنید این دو سخن که شهریار با غم عشق زاده شد با غم عشق دا.. بیشتر
| ✔ علـ بابا ـــی |
| حامی طلایی |
| ۱,۸۹۱ پست |
| ۴۷۲ دنبالکننده |
| ۱۲,۱۲۳ امتیاز |
| مرد، متاهل |
| آروم و عادی |
| فوق ليسانس |
| دین اسلام |
| ايران، تهران |
آنکه مست آمد و
دستی به دل ما
زد و رفت ...
؛
درِ این خانه ،
ندانم به چه سودا
زد و رفت ...
/
ه.ا.سایه
( هوشنگ ابتهاج )
/
خیر. زن و مرد نسبت بهم آفتاب و بستنی نیستند.
آتش هم می پزد و هم می سوزاند. مهم اینست که تو کجا ایستاده ای.
از منصور حلاج پرسیدند :
عشق چیست؟
گفت:
امروز بینی و
فردا و
پس فردا
آن روزش بدار آویختند،
دیگر روز بسوختند و
سوم روزش به باد بر دادند
/
از بین اشکالِ هندسی ؛
دایره ها دوست داشتنی ترند ...
کاش همه ی آدم ها دایره بودند !
دایره ای که :
نه گوشه ای دارد برایِ زخم زدن ،
نه مارپیچی برای دور زدن !
و نه زاویه ای برای بد دیدن
دایره اصلاً پیچیده نیست ...
کاش آدم ها مثل دایره ساده بودند
و شناختنشان اینقدر سخت نبود !
/
می توانستم گیلاس را
تا نیمه از شرابِ کهنه پُر کنم
می توانستم
یکی از آن آهنگهای قدیمی را بگذارم
و آرام آرام
خمارِ نوستالژی روزگارِ خوب شوم
می توانستم پابرهنه
کوچههای باریک باغ را بدوم
می توانستم دامنم را
پر از شکوفههای یاس کنم
و مست شوم ...
مستِ مستِ مست
اما پشتِ این پنجره، رو به دریا نشستم
و برای تو شعر نوشتم
مست شدم ...
مستِ مستِ مست ...⚘
/
( نیکی فیروزکوهی )
/
عشق، آن پزشکِ مشهور شهر است
یک جمله دارد : «بیمارِ بعدی !»
یک جمله کافیست تا دل بلرزد
کاری ندارد با کارِ بعدی
ای عشقِ سابق، ای خوابِ صادق
شاید قیامت... دیدار بعدی...
/
( یاسر قنبرلو )
/
از غم خبری نبود اگر عشق نبود
دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود؟
بی رنگتر از نقطهی موهومی بود
این دایرهی کبود اگر عشق نبود
از آینهها غبار خاموشی را
عکس چه کسی زدود اگر عشق نبود؟
در سینهی هر سنگ، دلی در تپش است
از این همه دل چه سود اگر عشق نبود؟
بی عشق دلم جز گرهی کور چه بود؟
دل چشم نمیگشود اگر عشق نبود
/
زنده یاد
( قیصر امین پور )
/
انگار ما گم گشته ایم
در این جهان چون قفس
اسم من و تو حک شده
در این شب بی همنفس
ای بغض پاییزی بگو
کِی می روی از کوچه ها ؟
من خودِ بارانم،دگر
تو سمتِ چَشمانم نیا
ما وارثان غم شدیم
از دلخوشی ها کم شدیم
من و تو زخم خوردیم ولی
برای هم مرهم شدیم
/
گمگشته
( فاطمه مهلبان )
/
یارب دل پاک و جان آگاهم ده
آهِ شب و گریۀ سحرگاهم ده
در راه خود اول ز خودم بیخود کن
بیخود چو شدم، ز خود بخود راهم ده
/
( خواجه عبدالله انصاری )
/
بوسهها
آوارهترین
مخلوقات پروردگارند
بر باد
بر در
بر خود
بر حسرت
و گاهی بر لب
كسي باور نمی كند
لبخندش می توانست
پلی باشد
كه جمعه را
به همهی روزهای هفته
پيوند بزند ...
/
(احمدرضا احمدی )
/
✔ علـ بابا ـــی
... !/ +
آرش ( گروه لاله های سرخ )
🌌 انتهای شب شد 🌿 دلها به فردا امیدوار
🏙 چشمها پر از خواب 🍃 همه میگویند زندگی بالا و پایین دارد
🌳 اما زندگی هر چه که هست 🍀 جریان دارد . . .
🌆 شب بهاریتون بخیر
⏪ لینک