★彡 تܭــ ܢܚـتارܘ 彡★

گرون باش خودت رو تحمیل نکن بذار انتخابت کنن تا جرات نکنند بهت بی احتر.. بیشتر

★彡 تܭــ ܢܚـتارܘ 彡★
۲,۳۶۰ پست
۱۸۷ دنبال‌کننده
۱۱,۵۷۹ امتیاز
زن، مجرد
۱۳۷۳/۱۲/۲۳
مهربون
ليسانس
ايران، اصفهان

تصاویر اخیر

و ۵ کاربر دیگر بازنشر کرده‌اند.
لینک
چالش ناشناس
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
بازنشر کرده است.
تا بود بار غمت بر دل بی‌هوش مرا
سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا

نگذرد یاد گل و سنبلم اندر خاطر
تا به خاطر بود آن زلف و بناگوش مرا

شربتی تلختر از زهر فراقت باید
تا کند لذت وصل تو فراموش مرا

هر شبم با غم هجران تو سر بر بالین
روزی ار با تو نشد دست در آغوش مرا

بی دهان تو اگر صد قدح نوش دهند
به دهان تو که زهر آید از آن نوش مرا


بازنشر کرده است.
یک قفل زدم بر دل و پیمانه شڪستم 
ساقے نظر انداخت، به میخانه نشستم 

بر چشم زدم طعنه، ڪه این بار، نبازی 
زان، مستیِ‌چشمش، دلِ‌دیوانه شڪستم

گفتم، نزنم زخمه بر این سازِ مخالف 
با نغمه‌ے تارش به طربخانه نشستم 

دیدم نتوان بگذرم از مستیِ عشقش 
مجنون شدم و از خود و بیگانه شڪستم

تا آنڪه نسوزم، به ره عشق، دگر بار 
بر شمعِ رخش، باز چو پروانه، نشستم 

مستانه وضو ڪردم و در محضرِ ساقی 
افسانه و پیمانه و بتخانه، شڪستم 

‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾
بازنشر کرده است.
با تیشه ی خیال تراشیده ام تو را
در هر بتی که ساخته ام دیده ام تو را

از آسمان به دامنم افتاده آفتاب
یا چون گل از بهشت خدا چیده ام تو را

هر گل به رنگ و بوی خودش می دمد به باغ
من از تمام گل ها بوییده ام تو را

رویای آشنای شب و روز عمر من !
در خواب های کودکی ام دیده ام تو را

از هر نظر تو عین پسند دل منی
هم دیده , هم ندیده , پسندیده ام تو را

زیبا پرستی دل من بی دلیل نیست
زیرا به این دلیل پرستیده ام تو را

با آنکه جز سکوت جوابم نمی دهی
در هر سوال از همه پرسیده ام تو را

از شعر و استعاره و تشبیه برتری
با هیچ کس بجز تو نسنجیده ام تو را

━━━━➤♥️⊱•❁•◍⃟♥️•❁•
بازنشر کرده است.
گاهی از خود بپرسید اگر خود را ملاقات می‌کردید
آیا از خودتان خوشتان می آمد؟
مشاهده ۷ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
بگینز: من هيچوقت تو عمرم از شمشير استفاده نکردم.

گندالف: و اميدوارم هيچوقت هم استفاده نکنی!
امّا اگه مجبور شدی ازش استفاده کنی، اينو يادت باشه: "شجاعت واقعی‌ این نیست که جان یکی‌ رو بگیری، بلکه وقتیه که از یکی‌ چشم پوشی کنی‌..."

دیالوگ از فیلم The Hobbit
بازنشر کرده است.


از حاتم پرسیدند: بخشنده‌تر از خود دیده‌ای؟
گفت:آری! مردی که دارایی‌اش تنها دو گوسفند بود. یکی را شب برایم ذبح کرد. از طعم جگرش تعریف کردم. صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد.
گفتند: تو چه کردی؟
گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم.
گفتند: پس تو بخشنده‌تری.
گفت: نه! چون او هرچه داشت به من داد، اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم
بازنشر کرده است.
برای هر رنجی مرزی وجود دارد که رنج را تنها تا بدانجا راه است.
پس از آن یا پایان فرا می‌رسد و یا رنج دگرگون می‌شود و رنگ زندگی به خود می‌گیرد.
این دگرگونی هرچند می‌تواند دردآور باشد، اما در این حال، رنج به منزله‌ی امید و زندگیست...

•بخشی از کتاب "شادمانی‌های کوچک "
بازنشر کرده است.
با احترام به خود زندگی کن
بازنشر کرده است.
زندگی تو،
زندگی توست؛
مگذار در مَحبس تاریکِ تسلیم بماند.
تردید نکن
که نوری هست،
شاید چندان نباشد که گفته‌اند
امّا آنقدر هست
که از پس تاریکی‌ات برآید.

✏️ چارلز بوکوفسکی

‌ ‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌               

                       ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
بازنشر کرده است.
تمام مدت عمر با افرادی سر و کار داشته‌ام که میل سیری ناپذیری برای یک خواسته‌ی جدید داشته‌اند. یک قطعه زمینِ دیگر، یک ملک دیگر، یک ماشین مدل بالا، یک وسیله‌ی جدید.

انگار همه چیز را می‌خواهند ببلعند؛ اما وقتی با این آدم‌ها حرف می‌زنید و می‌خواهند درمورد احساساتشان بگویند، می‌دانی چه می‌گویند؟ آن‌ها با داشتن اینهمه رفاه و امکانات هنوز به دنبال محبت هستند‌.

چنان تشنه‌ی محبت بوده‌اند که به اشتباه چیزهای دیگری را جایگزین آن کرده‌اند. آن‌ها به شدت رو به مادیات آورده‌اند و چشم دارند که معنویات به دنبال آن‌ها بدود. هیچگاه نمی‌توان مادیات را جایگزین مهر و محبت و عشق کرد.


📕 ‌شنبه‌ها_با_موری
بازنشر کرده است.
امیرطاها...
بعضی از آدم ها ابدی اند..‌.
ماندگارند...
خواستنی اند...
آرامش روح و دلخوشی زندگی اند...‌
جنس نگاه و عطر نفس هایشان فرق میکند
کلام و گفتارشان جور دیگریست...
آدم های ابدی
دور و نزدیک بودنشان
آشنا و غریب بودنشان
حتی مجازی یا حقیقی بودنشان فرقی ندارد.
مهم نیست سال و ماهی در کنارت باشند
یا ساعت و ثانیه ای....
این آدم ها
بودنشان حتی به کوتاهی نگاهی هم که باشد
یاد و خاطرشان را چنان در دل حک میکنند
که تا آخرین تپش خیالشان می شود
دل خوشی تمام روزگار ♥️
بازنشر کرده است.
میگویم دوستت دارم،
طوری نگاهم کن
گویی خدا…
بنده ای را وقتِ عبادت می نگرد!
همان قدر عاشقانه،
همان قدر مهربان،
لبخند بزن و بگذار تماشایت کنم
چون عاشقی که…
وقتِ باران به آسمان چشم دوخته
همان قدر با لذت
همان قدر پُر آرزو
دستم را بگیر و بگو دوستم داری،
طوری که خدا در آینه بِنگرد و به خویش‌ بگوید
“دو نفر” آفریدنِ این ها از ابتدا اشتباه بود!

بازنشر کرده است.
بگو چگونه بميرمت
که اينگونه در من نفس می‌کشی...
بگو چگونه
وابسته‌ی بودنت نباشم
که اينگونه زندگی‌ام را
با من قدم می‌زنی
و خنده‌ات را بيخ گوشم جا می‌گذاری...
بگو چگونه
در تو حبس نباشم
که اينگونه در من جاری هستی...
تو بگو چگونه ترسِ از دست دادنت را
نداشته باشم
که اينگونه
با تو حالم خوب است...❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌♥️❥‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌



‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌
بازنشر کرده است.
خوش‌تر از نقش تو در عالم تصویر نبود ♥️