یکی از قشنگترین
عبارتهای قرآن جایی هست
که خدا میگه:
«وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّکَ بِأَعْيُنِنَا»
و در برابر حکم پروردگارت شکیبایی کن
که تو تحت نظر و مراقبت ما هستی.🌿♥️
شب مهتاب کنار تو غزل خوان بشوم؟
در شب عشق به آغوشِ تو مهمان بشوم؟
میل داری به تمنات بِبُرّم سر شعر؟!
جای هر واژه به قربان تو قربان بشوم..!
از لبت عشق بِرانی و لبم مست شود...
بیخود از خویش چونان پیکر بی جان بشوم..؟!
از غزل یاد تو برخاست بگو میل تو هست؟!
یا به جای غزلم وارد عرفان بشوم؟!!!!
دوست داری که تو را خیس کنم بوسه کنان؟
هوس بوسه بگو هست که باران بشوم؟؟؟
بر لب شعر به جز ذکر تو بیتی ننشست...!
دوست دارم به هوایت که پریشان بشوم
دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمیارزد
به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمیارزد
به کوی می فروشانش به جامی بر نمیگیرند
زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمیارزد
رقیبم سرزنشها کرد کز این باب رخ برتاب
چه افتاد این سر ما را که خاک در نمیارزد
شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است
کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمیارزد
چه آسان مینمود اول غم دریا به بوی سود
غلط کردم که این طوفان به صد گوهر نمیارزد
تو را آن به که روی خود ز مشتاقان بپوشانی
که شادی جهان گیری غم لشکر نمیارزد
چو حافظ در قناعت کوش و از دنیای دون بگذر
که یک جو منت دونان دو صد من زر نمیارزد
روزی باد به آفتاب گفت: من از تو قوی ترم
آفتاب گفت: چگونه؟
باد گفت آن پیرمرد را میبینی که کتی بر تن دارد؟ شرط میبندم من زودتر از تو کتش را از تنش در می اورم.
آفتاب در پشت ابر پنهان شد و باد به صورت گردبادی هولناک شروع به وزیدن گرفت. هرچه باد شدید تر میشد پیرمرد کت را محکم تر به خود می پیچید...
سرانجام باد تسلیم شد.
آفتاب از پس ابر بیرون امد و با ملایمت بر پیرمرد تبسم کرد و طولی نکشید که پیرمرد از گرما عرق کرد و پیشانی اش را پاک کرد و کتش را از تن دراورد.
در ان هنگام آفتاب به باد گفت...
دوستی و محبت قوی تر از خشم و اجبار است.
این نوشته شمس تبریزی
قشنگ ترین چیزی بود که امروز خوندم:
ما باور کرده ایم که خداوند ما را از بالا می بیند،اما درواقع او از درون می نگرد ❤️
_______________________
(بین کلمات زیبای قرآن دنبال نور و امیدی؟ این هشتگ برای توئه)
قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ
وَلَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا(جن۲۲)
بگو: هرگز احدی مرا در برابر خدا
حمایت نمیکند و جز او هیچ پناهگاهی
سراغ ندارم.
ولی من هروقت بریدم و خسته شدم
و فکر کردم که دیگه نمیتونم ادامه بدم
همین یه جملهاش منو نگه داشت که:
تو در پناه خدایی و خدا هرگز دیر نمیکنه🌸🌿