به چشمای تو سوگند
که عشقت واسه من رنگه جنونه
ای بزرگ موندنی ای طلايه دار روز
سايه گستر رو تن از گذشته تا هنوز
جز عاشقت شدن چه کاری میشه کرد
بین این همه غریبه تو به آشنا می مونی
حرفای تلخی که دارم من نگفته تو می دونی
عروسک قصه ی من سوختن من ساختنمه
تو این قمار بی غرور بردن من ، باختنمه
وقتی تو شب گم میشدم ستاره شب شكن نبود
میون این شب زده ها كسی به فكر من نبود
تویی تو همرام مثل نفسهام
پایان خطی اون خط آخر تو مرز فردام
You are safe in my heart
And my heart will go on and on