زمزمه های عاشقانه

روزها فکر کردن فایده نداره.

صدا و نور و شلوغی، مزاحم خیال‌بافی آدمه.
باید صبر کرد تا شب بشه...

در مقابل تقدیر خداوند،

مثل کودکی یک ساله باش؛

وقتی او را به هوا می اندازی،

میخندد

چون ایمان دارد که تو او را خواهی گرفت…

این پندار غلط را که حاصل یک بیماری تاریخی است،

از ذهن خود بِزُداییم که:

برای رهایی،

باید منتظر قهرمان بود

و چقــــــدر دیر می فهمیم
که زندگــــــی
همین روزهاییست که منتظــــر گذشتنش هســتیم.

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد؟
نمیخواهم بدانم کوزه‌گر از خاک اندامم
چه خواهد ساخت؟
ولی بسیار مشتاقم،
که از خاک گلویم سوتکی سازد.
گلویم سوتکی باشد بدست کودکی گستاخ و بازیگوش
و او یکریز و پی در پی،
دَم گرم ِخوشش را بر گلویم سخت بفشارد،
و خواب ِخفتگان خفته را آشفته تر سازد.
بدینسان بشکند در من،
سکوت مرگبارم را…

آنچه از همه درناک تر است

فقر و بیماری نیست!

بی رحمی مردم نسبت به یکدیگر است

رومن رولان

باران باش و ببار

نپرس، کاسه های خالی از آن کیست ؟

از اســب که بیفتی
اسیر سرزنش خـاک می شوی
در این سرزمین
سقوط آزاد هم ممکن نیست

بــگذارید و بــگذرید

چشم بیندازید و دل مبازید

که دیــر یا زود ..

باید گذاشــت و گذشــت

امام علی (ع)