Sarina

بــه ایــن فـکــر مـیـکـنم لالایـــی هــای ِ مـــادرم زیــر ِ کــدا.. بیشتر

Sarina
۳۷۰ پست
۴۶ دنبال‌کننده
۱,۲۱۲ امتیاز
زن

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
آدم باید یکیو‌ داشته باشه
مثل شمس لنگرودی بهش بگه؛

«وقتی در من نگاه میکنی
زخم های من آرام میگیرند.»
و من تو را دارم .....

در سرم نیست
به جز حال و هوای تو و عشق
شادم از اینکه همه حال و هوایم تو شدی...❤️❤️
مشاهده ۳ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
با دیـــدن بعضی "دل " ها
تنها چیزی که میفهمی
این است
گاهی خـدا در خلقتش چقدر
دست و دل باز می شود ...
بازنشر کرده است.

یه حرفایی همیشه هست که از عمق نگاه پیداست
از اون حرفای تلخی که مثه شعر فروغ زیباست

از اون حرفها که یک عمر به گوش ما شده ممنوع
از اون حرفهای بی پرده شبیه شعری از شاملو

از اون حرفها که میترسیم از اون حرفها که باید زد
از اون درد دلای خوب از اون حرفهای خیلی بد

نگفتی و نمیگم ها حقیقت های پنهانی
از اون حرفها که میدونم از اون حرفها که میدونی

به زیر سقف این خونه منم مثل تو مهمونم
منم مثل تو میدونم تو این خونه نمیمونم

یه حرفهایی همیشه هست که از درد توی سینه ست
مثل رپ خونی شاهین پر از عشق پر از کینه ست

پر از نا گفته هایی که خیال کردیم یکی دیگه
دلش طاقت نمیاره همه حرفامون و میگه

همیشه آخر حرفا پر از حرفای ناگفته ست
همیشه حال ما اینه همیشه دنیا آشفته ست

به زیر سقف این خونه منم مثل تو مهمونم
منم مثل تو میدونم تو این خونه نمیمونم



مشاهده ۸ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
بهار همین جاست

حوالی عطر گیسویش

روی این گونه‌ های گل کرده

و دور و بر همین دست‌ های لطیف

می‌ دانی!

بهار همین کنار هم بودن‌ هاست
بازنشر کرده است.
و ناگهان تمام می‌شود؛
امیدی،
دردی،
رابطه‌ای و صبری....!
بازنشر کرده است.
تو نباشی؛
واژه‌ای ندارم برای عاشقی...!
همه‌اش میشود
دلتنگی
دلتنگی
دلتنگی...
بازنشر کرده است.
تردی نڪن
خدا 《تو》 را فرستاد
ڪه دلم نگیرد
ڪه نشڪند
ڪه نمیرد...!

خدا 《تو》 را فرستاد
ڪه بشوی شان نزول آیه‌ی عشق...
ڪه بشوی سرمنشاء جنون

آری...!

《تو》 را ڪه ‌ای
《تو》 را ڪه پیامبر
《تو》 را ڪه آخرین ...

《تو》 را
خودِ خودِ 《تو》 را
برای منِ دیوانه...

تردید نڪن...!
خدا...《تو》... را فرستاد...
بازنشر کرده است.
ﺑﺮای ﯾﻐﻤﺎ ﮔﻠﺮویی:ﺷﺎﻋﺮ، ﺗﺮانه‌سرا، ﻧﻮﯾﺴﻨﺪه، ﻣﺘﺮﺟﻢِ ﺑﺰرگ ﮐﺸﻮر

ﺷﻌﺮهای ﺗﻠﺦ ﯾﻐﻤﺎ را که ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ؛ دﻟﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮد
وارث ﺳﯽ ﺳﺎل اِﻏﻤﺎ را، که ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ؛ دﻟﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮد

دردهای ﻣﺮدم ﻣﻈﻠﻮم از ﺗﺮس ﺻﻠﯿﺐِ ﻣُﺮﺗﺪی
از زﺑﺎن واژۀ زﯾﺒﺎ، که ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ دﻟﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮد

ﺷﻌﺮهاﯾﺶ ﮐﻮدﺗﺎئیست! نه‌ﺧﺪاﯾﺎ اﻧﻘﻼﺑﯽ ﮐﺎﻏﺬﯾﺴﺖ
ﭼﺎمه‌های ﺻﻠﺢ ﯾﺎ اِﺑﻘﺎ، که ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ؛ دﻟﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮد

در ﺑﻠﻨﺪی‌های اﻓﮑﺎرش، ﺧﺪا را ﻣﯿ‌‌‌‌‌‎ﺘﻮان فهمید
طﺒﻊ روﺷﻦ ﻓﮑﺮ آﻓﺖ زا، که ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ؛ دﻟﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮد

«ﺑﯽ‌ﺑﯽ ﺑﺎران»، «ﺗﺼﻮر ﮐﻦ»، «ﺳﺘﺎره»، «ﭘﻨﺠﺮه» ﺗﺎ «ﮐﺎﻓﮑﺎ»
« ﺣﺎﻓﻆ ﯾﺎﻏﯽ» ، « یه دﺧﺘﺮ» را که ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ؛ دﻟﻢ ﻣﯿ‌ﮕﯿﺮد

ﺑﺎﯾﺪ از ﺳﻤﺖ ﻣﺴﯿﺮ رُو به آزادی و ﺻﻠﺤﺶ ﺷﺎد ﺑﻮد
ﻗهرﻣﺎﻧﯽ اﯾﻨﭽﻨﯿﻦ تنها که ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ؛ دﻟﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮد

ﻣﯿﺸﻮد از ﺟﻨﺲ ﺑﯿﺪاری ﯾﻐﻤﺎ، شهرکی آﺑﺎد ﺳﺎﺧﺖ
ﻣﻦ شهامت‌های ﺑﯽ همتا، که ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ؛ دﻟﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮد

ﺑﺎش ﺗﺎ ﯾﮏ ﻣﺮز از ﻋِﻄﺮ ﺗﻮ ﻧﺎﻗﻮس ﺧﺪا را ﺣﺲ ﮐﻨﺪ
طَﻠﻌﺖ اُﺳﻄﻮرۀ دﻧﯿﺎ، که ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ؛ دﻟﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮد

ﺣﻣد_ﻧﻌﯾﻣﯽ



اِﻏﻤﺎ = ﺣﺎﻟﺖ بیهوشی با آﮔﺎهی ﮐﺎﻣﻞ از همه ﭼﯿﺰ
ﻣُﺮﺗَﺪی = ﮐﺎﻓﺮی
ﭼامه = ﺷﻌﺮ
اﺑﻘﺎ = اﺻﻼح ﺟﺎمعه
طﻠﻌﺖ=طﻠﻮع ﯾﺎ ظهور
ﮐﻠﻤﺎت داﺧﻞ اﯾﻀﺎً (« ») ﻧﺎم آﺛﺎر ﻣﺎﻧﺪﮔﺎر اﺳﺘﺎد ﮔلرویی
بازنشر کرده است.
(( پناه می برم به خدایی
ڪه قرار دلهای ماست ))
بازنشر کرده است.
شبانه‌هاے مرا
می‌شود سحر باشی...؟
و می‌شود ڪه از این نیز
خوبتر باشی...؟

ببین چه
دلخوشیِ ساده‌اے، همینم بس
ڪه یادِ من به هراندازه
مختصر باشی...!!
بازنشر کرده است.
دوست‌ داشتنت
تنها یڪ واژه نیست ؛
ڪه بر زبانم جاری شود...
نوری‌ست ڪه وجودم را روشن می‌ڪند ...
بازنشر کرده است.
گر خدا بنده نواز است
به خلقش
چه نیاز؟!!!
بازنشر کرده است.
امپراطوری
یعنی چشمان مست توو
وقتی عاشقانه
نگاهم می کنی
عشق را با تمام ویرانی اش
در دلم
عاشقانه آباد می کنی...
بازنشر کرده است.
به من از دانایی‌های خود گفتی تا از نادانی‌های خودم نگویم
به من درس زندگی دادی تا فقط درس علم یاد نگیرم
حالا من امروز میخواهم چیزی به تو یاد بدهم
دانش اموزانت را تنبیه کن تا تنبیه کردن یاد بگیرند شکستشان بده تا شکست دادن یاد بگیرند روزت مبارک
مشاهده ۱۰ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
وقتی می رقصیم ،
می رقصیم که رقصیده باشیم و زیبایی رو خلق کنیم.
درست مثل حکایت زندگی. زندگی می کنیم که زندگی کرده باشیم. همین جاش هم زیباست .
اونها که زندگی می کنند تا پولدار بشن، تا خونه بخرن ،تا ... ، رقصنده های خوبی نیستن .
مثل آدمایی که شبیه آدم آهنی از روی درس مربی حرکات ریتمیک انجام میدن و رقصشون فقط حرکات موزونه و بس!

زندگی رقص قشنگیه مخصوصا از سر عشق رقصیدن !
میدونین چی میگم؟
از سر عشق رقصیدن یعنی با تمام زندگی در رقص بودن !
با غمش، غصه هاش، دلتنگی ها و بیقراری هاش...
عشق همون "باهم رقصیدنه " :
باهم درست کردن .
با هم ساختن ! باهم پیروز شدن.

مشاهده ۱۲ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
باید ڪسی باشد
ڪه تمامِ خستگی‌هایت
نرسیده به آغوشش
در گرمای صدایش
ذوب شود..
با 《تو》 هستم؛
جانِ جانانم...!
تو باید باشی...!!!