بنیانگذار مهردادگری در علم پزشکی
《از قدیم فرمانروایان می خواستند بیشتر عمر کنند و دشمنانشان را از پای درآورند. در تاریخ پزشکی ایران باستان به نکته ای برخورد می نماییم که به میتریداتیسم( مهردادگری) معروف است. توضیح آن است که مهرداد ششم پادشاه مهردادیان دشمنان زیادی داشت. او از ترس آن که مبادا روزی او را از پای درآورند. خودش را کم کم به زهر عادت داد ، اول مقداری کمی زهر خورد ، تا اینکه بعدا مقدار آن را زیاد کرد. این امر که الان برای سِرُم ضد دیفتری و کزاز بر روی حیوانات عمل می کنند از آن زمان سرچشمه گرفته است. پس از آن که مهرداد به خوردن زهر عادت کرد دشمنانش نتوانستند او را از پای درآورند.》
انیشتین به چاپلین گفت: من عاشق هنرتم بدون اینکه حرفی بزنی همه تو را میفهمند و کف میزنند! چارلی گفت برآیم کف میزنند چون مرا میفهمند و برایت کف میزنند چون حرفایت را نمیفهمند...
معروف است که روزی موسی به خدا گفتند : چرا به فرعون عمر دراز دادی و تا مدتها نفرین ما را در حق او اجابت نکردی ؟؟
خدا گفت : فرعون یک عیب داشت و یک خوبی ، عیب او این بود که ادعای خدایی میکرد و خوبی او هم این بود که شهرها را آباد ، راهها را امن و سفرهها را رنگینتر کرده بود ، از ادعای خداییاش زیانی به من نمیرسید اما فرمانروایی او به سود مردم بود پس من مـدتها از حق خود گذشتم تا مردم آسوده باشند...
انسانها تنها موجودات روی زمین هستند
که ادعا میکنند خدایی هست
ولی تنها موجوداتی هستند که رفتارشون
طوریه که انگار خدایی وجود نداره!!
جانی دپ
دلیل اینکه آدم ها به دشواری شاد میشوند،
این است که همواره گذشته را بهتر از آنچه
بوده ، حال را بدتر از آنچه هست و آینده را
نامشخص تر از آنچه خواهد بود می بینند !!!
مارسل پانیول
اسب سواری ، مرد افلیجی را سر راه خود دید. افلیج از او کمک خواست. سوار دلش به حال او سوخت ، از اسب پیاده شد و او را از جا بلند کرد و روی اسب گذاشت تا او را به مقصد برساند. مرد افلیج وقتی بر اسب سوار شد دهنه اسب را کشید و گفت : اسب را بردم و با اسب گریخت!
اما پیش از آنکه دور شود صاحب اسب داد زد: تو تنها اسب را نبردی، جوانمردی را هم بردی! اسب مال تو ؛ اما گوش کن ببین چه می گویم مرد افلیج اسب را نگه داشت ، مرد سوار گفت :
هرگز به هیچ کس نگو چگونه اسب را به دست آوردی، زیرا می ترسم که دیگر هیچ سواری به پیاده ای رحم نکند...
قسمتی از مصاحبه با اشو ( عارف و فیلسوف هندی) :
«...اگر مردم شاد باشند هیچ کس نمیتواند آنها را به جنگ بکشاند.
جنگ یک پدیده ی ساده نیست ،آن بسیار پیچیده ست.
مردم بایدبدبخت ،فقیر ،گرسنه ،
سرکوب شدهٔ جنسی و تحقیر شده از هر طریقی و در رنج بوده باشند ،فقط در این صورت میتوانید آنها را متقاعد کنید که یکدیگر را نابود کنند.
زیرا آنها دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند....
آیا میدانید چرا به لوله ای که آب از آن خارج می شود شیر می گوییم؟
در شهر تهران تنها سه قنات وجود داشت که آن هم متعلق به سه سرمایه دار تهرانی بود. یکی از این قنات ها که به سرچشمه معروف بود (وهست) متعلق به سرمایه داری بود که بچه دار نمی شد. او نذر کرد اگر بچه دار شود؛ برای تهرانیان آب لوله کشی فراهم کند.
پس از مدتی بچه دار شد و برای ادای نذرش به اتریش رفت تا مهندسانی را از آن جا برای لوله کشی آب بیاورد. در هر کشوری حیوانی که برای آن ها مقدس است را بر سر خروجی آب می گذاشتند.
مثلا در فرانسه سر خروس استفاده می کنند. او دید در اتریش، هر جا خروجی آب است؛ خروجی آن به شکل شیر است. پس بر سرچشمه آب که برای مردم فراهم کرد، سر شیری گذاشت و مردم هروقت برای برداشتن آب به آن جا می رفتند، می گفتند: رفتیم از سر شیر آب آوردیم!
به نظر من تاریخ تولد و مرگ یک انسان ، همه زندگی او را تشکیل نمی دهد ، آنچه که زندگی یک مرد را از نقطه آغاز ، از روز تولد تا لحظه مرگ می سازد شخصیت ، روحیه جوانمردی ، صفا ، انسانیت و اخلاقیات اوست.
( جهان پهلوان تختى )
پسرم ؛
من در شعبده بازی روی
طناب راه رفته ام
و میدانم چقدر این کار دشوار است
اما به جرات به تو میگویم
که آدم بودن و روی زمین راه رفتن
ازاین هم سخت تر است ...
چارلی چاپلين
اولین روزهایی كه در سوئد استخدام شدم، یکى از همکارانم هر روز صبح مرا با ماشینش از هتل برمیداشت و به محل کار میبرد. ماه سپتامبر بود و هوا کمى سرد و برفى بود.
ما صبحها زود به کارخانه میرسیدیم و همکارم ماشینش را در نقطه دورى نسبت به ورودى ساختمان پارک میکرد.
در آن زمان، ٢٠٠٠ کارمند کارخانه اسکانیا با ماشین شخصى به سر کار میآمدند.
روز اول، من چیزى نگفتم، همین طور روز دوم و سوم. روز چهارم به همکارم گفتم: «آیا جاى پارک ثابتى داری؟ چرا ماشینت را این قدر دور از در ورودى پارک میکنى؟ در حالى که جلوتر هم جاى پارک هست؟»
او در جواب گفت: «براى این که ما زود میرسیم و وقت براى پیادهرفتن داریم.
این جاها را باید براى کسانى بگذاریم که دیرتر میرسند و احتیاج به جاى پارکى نزدیکتر به در ورودى دارند تا به موقع به سرکارشان برسند.
مگه تو این طور فکر نمیکنی؟»
” فرهنگ“ عامل اصلی در پیشرفت جوامع بشری است.
در قرن شانزدهم ملکه انگلستان و ملکه هندوستان هر دو از یک بیماری فوت کردند!
هر دو پادشاه عاشق همسران خود بودند.
پادشاه هند دستور داد که به یادبود همسر محبوبش، بنای بسیار زیبای تاج محل را با صرف هزینه گزافی بسازند!
و پادشاه انگلستان دستور داد تا یک دانشگاه پزشکی بسازند تا کس دیگری از آن بیماری نمیرد!!
این تفاوت نگرش هاست که تفاوت های بین ملت ها را بوجود می آورد.
این کوچولو، آلبرت انیشتین فیزیکدان نابغه جهان در سن ۵ سالگی میباشد!
جالبه بدونید که در سال ۱۸۹۵ وقتی انیشتین ۱۷ سال داشت، در آزمون ورودی دانشگاه پلیتكنيک سوئيس رد شد.
انیشتین در دروس علوم و رياضی نمره خوبی گرفت اما در باقی دروس نمره قبولی نگرفت. چندین سال بعد از او درباره این آزمون سوال کردند و انیشتین گفت: اون سوالات بینهايت كسلكننده بودن و من تمايلی برای پاسخ دادن بهشون نداشتم...
هروئین در گذشته به عنوان داروی درمان سرفه تجویز میشد
گذشتگان گاهی کارهای عجیبی انجام میدادند. تجسم کنید یکی از کشندهترین و خطرناکترین مواد مخدر جهان در یک بازه زمانی به عنوان داروی در دسترس همه برای درمان سرفه تجویز میشده است.
فراموش نکنید که هروئین فقط برای درمان سرفه بزرگسالان مصرف نمیشد، کودکان هم از این مواد مخدر خطرناک استفاده میکردند.
مردی نابینا درون قلعهای گرفتار شده بود و نومیدانه میکوشید خودش را نجات دهد.
چاره را در این دید که با لمسکردن دیوارها دری برای رهایی پیدا کند.
پس گرداگرد قلعه را میگشت و با دقت به تمام دیوارها دست میکشید.
همچنان که پیش میرفت با چندین در بسته روبرو شد اما به تلاش و جستجو ادامه داد.
ناگهان برای لحظهای دست از دیوار برداشت تا دست دیگرش را که احساس خارش میکرد لمس کند، درست در همان زمان کوتاه، مرد نابینا از کنار دری گذشت که قفل نشده بود و چه بسا میتوانست رهاییاش را به ارمغان آورد، پس به جستجویی بی سر انجامش ادامه داد.
بسیاری از ما در تکاپوی دستیابی به آزادی و خوشبختی هستیم، متاسفانه گاه تلنگری شبیه خارش دست، لذتهای گذرا یا چیزهایی از این دست، ما را از جستجو و دستیابی به دری گشوده به سوی رهایی و رستگاری محروم میکند.
آرش ( گروه لاله های سرخ )
🌞 سلام 👌 صبح زمستونیتون بخیر
☃️ دوست خوش قلب من
لینک