"فلسفه زرتشت"

ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺳﺮ ﺯﺩﻡ
ﺑﻪ ﺍﻭﺭﺷﻠﯿﻢ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﻨﺎﺭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﺪﺑﻪ،
ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺟﺪ ﺗﺮﮐﯿﻪ، ﺑﻪ ﮐﻠﯿﺴﺎﻫﺎ ...
ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﯿﮕﻔﺘﻨﺪ و از خرافات...
ﻋﯿﺴﯽ ﺍﺯ ﺑﺨﺸﺶ و گرفتن پاداش در دنیای دگر..!
ﺑﯿﺴﺖ ﺷﻬﺮ بزرگ ﻭ ﻫﻔﺖ ﮐﺸﻮﺭ ﺭﺍ ﮔﺸﺘﻢ...
ﺣﺘﯽ "ﺩﺍﻻﯾﯽ ﻻﻣﺎ" که من را ﺗﺤﺖ ﻣﺪﯾﺘﯿﺸﻦ ﺑﺮﺩ !
ﺁﯾﺎ ﺑﯿﮓ ﺑﻨﮓ ﺑﻮﺩه ؟
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺑﯿﮓ ﺑﻨﮓ ﭼﻪ ﺑﻮﺩه ؟
ﺁﯾﺎ ﺭﺳﺘﺎﺧﯿﺰ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﺎ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺍﻣﺪه ﺍﯾﻢ؟!!
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ...؟؟؟

اما در ﺁﺧﺮ ﺑﻪ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﺭﺳﯿﺪﻡ...
ﺍﻭ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻣﮑﺎﻟﻤﻪ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻭﺣﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ!
او ادعا معجزه ی نداشت!
او از جهانی بهتر نگفته بود!
او به کسی وعده بهشت نداده بود!
او از خرافات و غیب و اینکه خداوندی در آسمان است، نگفته بود!
او فقط از انسان و انسانیت گفته بود..!
او بهشت را همین زمینن واقعی میدانسته، معتقد بوده بهشت را باید ساخت.

ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺍﻭ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ واقعیت :
ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻧﯿﮏ ، ﭘﻨﺪﺍﺭ ﻧﯿﮏ ﻭ ﮐﺮﺩﺍﺭ ﻧﯿﮏ ﺍﺳﺖ....
ﺭﺍه ﻫﻤﺎﻧﺎ ﯾﮑﯿﺴﺖ ﻭ ﺁﻥ، ﺭﺍه ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺍﺳﺖ....

ﻣﻮﺭﮔﺎﻥ فریمن

بازنشر