فاطی
۹۴ پست
۶۵۱ دنبال‌کننده
۲۰,۰۷۲ امتیاز
زن، متاهل
۱۳۷۱/۰۱/۰۱
شیطون
پيش دانشگاهي
کوزت
دین اسلام
ايران
زندگی با همسر و فرزند
انار...حیونا..پرنده ها
شیائومی نوت ۱۰s
گاری مش رمضون

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.


من یه ادم کاملا منطقی ،مهربون
خوش خنده ،باجنبه و
دوست داشتنی ای ام
البته تا وختی ک طرف پی ویم نیاین
بازنشر کرده است.
دارید کسی را برای دیوانه‌بازی؟ برای از دایره‌ی عقل بیرون شدن؟ برای بچگی کردن؟
دارید کسی را که وقت خل‌خلی عاقل اندر سفیه نگاهتان نکند؟ که پایه‌ی دیوانگی‌هاتان باشد و پای از خود بیخود شدنتان؟
.
دارید کسی را که سه نصف شب باهاش بزنید بیرون؟ که اگر بی‌هوا زدید زیر آواز، پا‌به‌پایتان بیاید؟ دارید کسی را که وقتی سیر و پُر خورده پیشنهاد چیپس و پنیر یا بستنی‌تان را رد نکند؟ که کالری اضافه را کوفتتان نکند؟
.
یک نفر را پیدا کنید که بلد باشد گاهی عاقل نباشد، گاهی بالغ نباشد، گاهی کامل نباشد. دیوانگی و کودکانگی و نقص را بلد باشد.
.
بتوانید کار جدید شروع کنید تا بتوانید شکست بخورید، بتوانید بی‌برنامه بزنید به جاده، همدیگر را نقاشی کنید، روی سر هم شاخ بگذارید، آب‌بازی کنید، بلند بخندید، بزرگ نشوید، با هم سرنوشت را از ته بنویسید.

یک نفر را پیدا کنید که بداند نمونه عالی از یک انسانِ عالی، انسان بی‌غلط نیست، انسان شاد است.

پ. ن:
تا چاربند عقل را ویران کنی، اینگونه شو
دیوانه خو، دیوانه دل، دیوانه سر، دیوانه جان
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
اندکی تفکر

میخواستم یه کمی فکر کنیم ب رفتارمون ب برخوردامون براین ک چی میشه ک چشامون کور میشه و سر یه چیز بیخودی میرنجونیم و میرنجیم
اینجا یه صفحه ی مجازیه ن حلوا پخش میکنن برا کسی ن قراره از کسی چیزی رو بگیرن و بدن ب ما و ن قراره ک چیزی از ما کم بشه و ب کسی برسه
اینجاییم جهت تعامل جهت این ک حرفایی رو نمیتونیم تو واقعیت بگیم رو اینجا بگیم بدور از هر تفکر سویی ،اینجاییم ک واسه چند لحظه هم ک شده حالمون خوب باشه ن این ک گند بزنیم ب احوال هم
این ک کی اینجا باکی حرف میزنه کی عشق کیه کی از کی بدش میاد کی ب چ علت باکیه یا این ک کی ب کی پول داد یا کی کی رو تامین کرد اصلا ب ما چ اخه
چرا بر اساس تفکر و برداشت خودمون بقیه رو قضاوت میکنیم وقتی ک هیچی نمیدونیم
چرا تامیفهمیم یکی با یکی حالش خوه و میفهمن هم رو میپریم وسط حال خوشش و گند میزنیم ب همه چیشون
اخه ب چ حقی بر اساس تفکر خودمون برا بقیه تصمیم میگیرم و بوق و کرنا دست میگیریم و میشیم شیپور چی و قضاوتایی ک نباید بکنیم رو میکنیم
بیاین هم دیگه رو از رو حسادت و ذات خودمون قضاوت نکنیم و گند نزنیم ب احوالات هم
مشاهده ۱۰۵ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
شاید اگه بهتون بگن وسعت قلب چقده بگین ب اندازه ی یه مشت بسته
ولی من میگم نه ،،وسعت قلب ادما ب میتونه قد دنیا باشه وقتی ک انسان باشیم
وقتی ک قلبمون جایگاه مهر و عطوفت باشه ب جای قهر و کینه
همونقدری ک کینه و دشمنی و حسادت میتونه تخریب کنه ادم رو و نابودمون کنه ب همون اندازه مهرو مهربونی میتونه سازنده باشه و حس خوب بده ب ادم
میدونین ب چی فکر میکردم ؟؟
ب این ک همین قلب ب این کوچیکی میتونه مسافتا رو طی کنه لابد میگین چطوری
تا حالا ب ضربان قلبتون وقتی ک یه دوست خیلی دورتراز شما خوشحاله و بهت خبر میده دقت کردی ک با چ ریتمی میزنه یا باالعکس اگه همون دوست باهمون مسافت اگه ناراحت باشه میبینین ک ناخوداگاه گوشه های چشمتون تر میشه
حقیقت اینه ک ادم نمیتونه قلبش رو نادیده بگیره نمیتونه بهش بفهمونه ک این خوشحالی یا غم مال تو نیست و تو بتمرگ سر جات و بنظرم این یکی از بینظیر ترین اپشنای قلبه وچ خوبه ک ادم قلبش خوبیارو دریافت کنه و بهترین پسشون بده
قلباتون لبریز از حس خوب

دلنوشته »فاطی😁
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
دنیاچیزی جزپژواک نیست !

یادمان باشد که زندگی انعکاس
رفتار ماست

پس حواسمان راجمع کنیم که
بهترین باشیم تابهترین‌ رادریافت کنیم

نمیشودکه خوب نبوداماانتظار
خوبی داشت
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
کاش آدمیزاد دکمه "برگشت" داشت..
یا حتی"بازگشت به تنظیماتِ کارخانه"..
می تونست برگرده به روزایی که
بعضی آدم ها رو نمی شناخت..

کاش آدمیزاد دکمه یِ"برگشت" داشت
از دوست داشتنِ بعضیا...

کاش می تونست برگـرده به روزایِ "داشتـن"
و"بودن"ِ یه آدمایی یه چیـزایی تو زندگیش...

کاش دکمه یِ"لغو نصبِ دلتنگی "داشت...

یا بلد بود چجوری میشه
دوست نداشت
دلتنگ نشد،
دردِ نبـودن نکشید...

کاش آدمیزاد یه ورژنِ جدید داشت
که توش این همه دست و پاش بسته نبود

میتونست آدم هارو از فاصله یِ دور
بغل کنه،
ببوسه،
یابرگـردونه خیلی هارو که رفتن،
که اشتباهی رفتن...

می تونست از خاطره ها بِکِشَتِش بیرون و بگه"
لعنتی ما که تو این خاطره
کلی حالمون خوب بود، چرا،
چی شد که رفتی"...

کاش می تونست اسم و خاطره یِ بعضی هارو
حذف کنه از گذشته ها و
حضورِ یه سری آدم ها رو نصب کنه
تو لحظه هاش...

کاش آدمیزاد یه ورژنِ جدید داشت که
توش این همه دست و پاش بسته نبود...⚘⚘

دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
به قول حسین پناهی :
درزندگی گاهی باخته ام.
گاهی گریه کرده ام، گاهی بخشیده ام،
گاهی فریب خورده ام، گاهی افتاده ام،
گاهی در تنهایی مُرده ام...
اما حال زمانش رسیده که بگویم:
من از تمام این ها درس آموخته ام...
اکنون خوشحالم ک خودم هستم...
شاید ک ساده باشم.. اما صادقم!
من خودم هستم و این برایم کافیست...

دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
سرسبز دل از شاخه بریدم ، تو چه کردی ؟
افتادم و بر خاک رسیدم ، تو چه کردی ؟

من شور و شر موج و تو سرسختی ِ ساحل
روزی که به سوی تو دویدم ، تو چه کردی ؟

هر کس به تو از شوق فرستاد پیامی
من قاصد ِ خود بودم و دیدم تو چه کردی

مغرور ، ولی دست به دامان ِ رقیبان
رسوا شدم و طعنه شنیدم ، تو چه کردی ؟

«تنهایی و رسوایی » ، « بی مهری و آزار »
ای عشق ، ببین من چه کشیدم تو چه کردی !

فاضل نظری
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
هیچ وقت نمی تونی
بفهمی پشت خنده های کسی چقدر بغض جمع شده
پشت بیخیال گفتنش چقدر حرف نگفته
پشت بی تفاوتیاش چقدر دلتنگی...
پشت آرایش غلیظ یه زن چقدر عشق،دلشوره،اشک،شک پشت سکوت سنگین یه مرد چقدر غرور ،ترس،درد...
تو هیچوقت نمی تونی بفهمی
پشت دستای گره خورده
یه زن و مرد چقدر فاصله خوابیده
پشت تعهد شناسنامه ای شون چقدر هوس...پشت قیافه منطقیه یه آدم چقدر جنون،پشت عصبیت یه آدم چقدر مهربونی...پشت سر شلوغیای یکی چقدر تنهایی،پشت انزوای یکی چقدر دلیل...
تو هیچوقت یه زن خیابونی رو توو خونه اش ندیدی!همونطور که یه خانم جلسه ای رو توو خونه اش...تو از خاطرات کودکیه یه قاتل زنجیره ای، یه دزد حرفه ای،یه معتاد الکلی چیزی نمی دونی...تو خیلی وقتا،خیلی جاها،توو خیلی شرایط نبودی اما راجبش گفتی؛قضاوت کردی،رای دادی،محکوم کردی
«تو خدا نبودی اما خدایی کردی»
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
همیشه چای برایم بیشتر از یک نوشیدنی ساده بوده
چای بهانه‌ ایست برای هم صحبت شدن با کسی
چای می تواند واحد اندازه گیریه رفاقت و صمیمیت باشد!
هر چقدر چای یخ کند نشان می دهد چقدر حرف دارید برای گفتن که چای فراموش می شود
اکنون دلم چای می خواهد… قندپهلو!
با یک رفیق ناب که چای را به چای ببندیم و گاهی استکان را سر بکشیم و بگوییم بازهم یخ کرد
چای را جدی بگیرید! روزی دلتنگ این بهانه ی کوچک خواهید شد
  • حرف گپ

    نوش جان جیکو چاییت همیشه گرم دلنشین درکنار عزیزانت🤦‍♂️🙄🌹

  • فاطی

    نوش جان جیکو چاییت همیشه گرم دلنشین درکنار عزیزانت🤦‍♂️🙄🌹

    مرسیتم ک گپ 🌹🌹🌹

دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
یک زمان هایی هست که برای بهتر شدن حالت
زمان می خواهی دلت میخواهد بی هیچ توضیحی
گوشه ای بنشینی و بدون دخالت آدم ها
با خودت خلوت کنی دستی به قفسه ی خاک گرفته ی
افکارت بکشی تا شاید بتوانی با خودت کنار بیایی
و آرامش را به روزهایت برگردانی
دقیقا نمی دانی چرا اما حالت خوب نیست
و اگر تمامِ دنیا هم جمع شوند نمی توانند برای تو کاری کنند
که هر کاری کنند تو خوب نمی شوی
گاهی همه چیز دست به دست هم می دهد
تا تو به این نتیجه برسی
که یک حرف هایی را نمی توان زد
و یک بغض هایی را نمی توان شکست
گاهی جایی از زندگی قرار می گیری که بعد از آن
به تمام آدم های کلافه ای که می خواهند
تنها باشند حق می دهی همان جایی که خودت
هم دقیقا نمی دانی مشکلت با خودت و با دنیا چیست
فقط کمی زمان می خواهی و سکوت همین.
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
...✍
کاش دلخوشی‍‍‌ها بسیار بود
و جادوی احساسات و عشق
میان تمام آدم‌ها جریان داشت
و هیچ‌کس غمگین نبود
کاش بی‌دغدغه می‌خندیدیم و بی‌منت می‌بخشیدیم و بی‌فکر می‌خوابیدیم
و غرق در آرامش و اشتیاق بیدار می‌شدیم
کاش مشکلات، اندک بود و رنج‌ها محدود بود
و نگرانی‌ها در سطحی‌ترین لایه‌های
احساسات آدمی اتفاق می‌افتاد
کاش اتفاقات خوبی می‌افتاد
و خبرهای خوبی می‌رسید
و شادیِ بی‌اندازه‌ای را جشن می‌گرفتیم
کاش آباد بودیم کاش آزاد بودیم
کاش هیچ اندوه بزرگی نداشتیم...
.
.
🎵
.
.
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
همیشه وقتی یکی میپرسه چقد دوسم داری به این فک میکنم که چقد این سوال مسخره س !
راستش به نظر من دوس داشتن اندازه نداره ،
حد وسط نداره ،
کمتر و بیشتر نداره !
آدم یا یکیُ دوس داره یا نداره !
وقتی دوس داره که با تموم وجودش دوس داره
و وقتی ام که نه ...
برا همینه دوس داشتنای نصفه و نیمه آدمارو مریض میکنه چون خودشونم خوب میدونن
دوس داشتنای واقعی نصفه و نیمه نیست !
بیاید آدما رو مریض نکنیم .
دیدگاه غیرفعال شده است.
حال و هوای ماه رمضان جور عجیبی دلنشین است .
آدم یادِ کودکی اش می افتد .
یادِ سادگیِ آن روزها
یک سفره ی بی ریا ،
یک جمع صمیمی ،
و یک عالمه اشتیاق و بیتابی
دلم برایِ آدم های نابِ آن روزگار تنگ شده ،
برایِ تمامِ حالِ خوبی که داشتیم !
برایِ هرچیزِ کوچکی که دنیایمان را قشنگ تر می کرد .
آخ که یک استکان چای و خرما موقع افطار چقدر می چسبید !
هیچوقت یادم نمی رود ؛
بچه که بودم دلم میخواست همه فکر کنند طاقتِ روزه گرفتن دارم ، موقعِ افطار ، من سیر بودم و جعبه های خرما ، زولبیا و بامیه ، نصفه بود ، هیچ کس به رویم نمی آورد ، همه می گفتند قبول باشد ...
و شک ندارم خدا هم با لبخندی پدرانه ، حاضریِ روزه هایم را می زد .
خدا مهربان تر از این حرف هاست ، همین که سرِ سفره ی کرامتش نشستی ، ارادتت را می پذیرد ...
اما کاش که در این فرصتِ بینظیر ؛ خوبی هایمان را تمدید می کردیم ، برایِ خدا ، خوردن یا نخوردنِ ما فرقی نمی کند !
عمیق تر نگاه کنیم ! رمضان ؛ تمرینِ انسانیت و بردباری است ، نه تمرینِ گرسنگی ...
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
ادم تو زندگیش بدترینای زیادی رو. تجربه میکنه
بعضی وقتا تو بعضی شرایط باخودمون میگیم ک عه دیگه بدتر ازاین وجودنداره تو دنیا
ولی وقتی ک میریم جلوتر بایه مواردی برخورد میکنیم ک میگیم اون قبلیا ک هیچ نبودن و این چرخه همینطور ادامه داره و هی پشت سر میزاریم و میگذریم و ردمیشیم
همه تحصینمون میکنن ک تو چقد قوی ای ک چقد تونستی دووم بیاری قافل ازاین ک این جسم و روحمونه ک مدام و اندک اندک داره تحلیل میره زیراین همه فشار و ناملایمتی
ک سر هر بی اعتنایی و هر ضربه خوردمیشیم و باز از نو خودمون رو ترمیم میکنیم
یه روزم ک ب خودمون میایم میبینیم ک ن دیگه ن روحمون ن جسممون کشش نداره و میشیم یه ادم مریض و گوشهگیر ک هرکی میبینتمون میگه این خوشی زده زیردلش
واقعا خنده داره ک کسی ک حتی یه ساعت نمیتونه جای تو زندگی کنه میشه قاضی و قضاوت میکنه در هرحال ک مهم نیست اینا میگذره مثل همیشه
ولی سخت تراز همه تنها بودن تو شرایطیه ک نیاز داری ب بودنایی ک باتمام وجود بودی براشون و نیستن و عین خیالشونم نیست
بازم مهم نیست میگذره مهم اینه ک من نبازم و باز پاشم ک خودمو پیداکنم و بشم همون ادم قبل باهمه خوبی و بدیاش
دیدگاه غیرفعال شده است.
بازنشر کرده است.
با خودم قرار گذاشتم كه بعد از پشت سر گذاشتن طوفانِ سهمگين حوادث اخير زندگيم و قبل از شروع شدن طوفان سهمگين بعدى زندگيم ! پاشم برم یه  جاى دور ، يه جايى كه كسى منو نشناسه و منم كسى رو نشناسم ، گم شم تو هياهو و ازدحام يه شهر غريب (شهرى كه بدون ترس از پدر میشه سیگار کشید وتوى خيابوناش قدم زد ) .
بيام تو يه كافه ، براى خودم يه كافى و شيرينى نمى دونم چى چى سفارش بدم و بشينم به كاراى زشتم فكر نكنم و براى سالی ک اومده برنامه ريزى نكنم .
بارالها اگه بهت فشار نمياد طوفانِ سهمگينِ بعدى زندگيم رو بذار برای بعد از تعطيلات مثلن آخراى ارديبهشت يا يكم دورتر …

پ.ن:ما حق داريم بعضى وقتا خودمون رو گم و گور كنيم و به كاراى زشتمون فكر نكنيم…
دیدگاه غیرفعال شده است.