احساس میکنم که وجودم رو دشتی از تاریکی فرا گرفته. فقط دارم حرکت میکنم و بدون توجه به چالهها و گودالهایی که باعث میشن زمین بخورم، سعی میکنم که از حرکت باز نمانم. جدیدن اینجوری شدم و واقعن دارم عذاب میکشم. انگار بند بند وجودم درد رو احساس میکنه و نمیدونم چه زمانی این سیاهی تموم میشه. حتا نفس کشیدن هم برام سخته و فقط میتونم به حال خودم گریه کنم.
چرا الان که من توخونه ی خودم کناره پناه خوابیدم
من داره دستم و تنم میلرزه (:
چرا از اضطرابت من دلشوره دارم
این عذاب ادامه داره ؟...
با هر اتفاق حتی اتفاق برای تو و اونایی که باهاشون در ارتباطی ....
"یک فرقی بین درد و رنج کشیدن هست. تو قرار است درد را حس کنی - همه گاهی درد را حس میکنند - اما لازم نیست اینقدر زیاد رنج بکشی. تو درد را انتخاب نمیکنی، اما رنج کشیدن را انتخاب میکنی."
بهم گفت پیام که میدی اذیت میشم بدم میام
اومدم بگم هرچی توبگی اگه اذیت میشی دیگه نمیدم
کم دوست داشتن رو بلد نیستم
تمام زخم های من
از دوست داشتن های زیاد من بتوست. #ع_ف
میخواستم بگم علی رابطه عاشقانه یا دوستانهت ارزش جنگیدن داره؛ ولی آدم نمیتونه تنها کسی باشه که میجنگه باید دو طرفه باشه اگه نباشه اونی که تنهایی جنگیده میشه بازنده میشه پگاه که بهش بگن ارزش نداش جنگت ... #ع_ف