خوشا عشقُ
خوشا خونِ جگر خوردن ....
منی که دو روزه نخندیدم با خنده هاش تو استوریش نیشم بازشد (:
من از جایی قوی شدم که چارهای جز قوی شدن نداشتم.
حقیقت اینه که باید هرطور شده ادامه بدی.
نمیتونی تا ابد به این فکر کنی که چی میتونست بشه و نشد.
رها کن.
هی به خودم میگم به خودت بیا زن!
وقت به خودت اومدنه!
بچگیهام گاهی میرفتم زیر میز چوبی جلوی مبل مچاله میشدم و از دنیای بیرحم بیرون میز فرار میکردم نوجوان که شدم تو کمد دیوری اتاقم میشستم ساعت ها حالا در آستانه جوانی جایی برای مچاله شدن و فرار ندارم . امروز کمد و میز چوبی میخوام.
کاش هیچوقت نگید خودمو نمیبخشم و از خودتون بدتون نیاد و احساس ناکافی بودن نکنید ....
به چشم میبینم 20 سال دیگرو حتی که هنوز این احساس پا برجاست ..
شاید اونموقع نتونم زول بزنم تو چشماتو بگم 20 سال عاشقت بودم ...
ولی میدونم اونروز میرسه که این احساس تموم نشده ولی من خودم تموم شدم
اونقدر عاشقت بودم که به خودم اومدم دیدم ناخواسته پیرم کردی که پسرخوب ...
کسی باورش نمیشه ولی من تو این گرما از دیشب ،سردمه.
معضل اینجا بود که من خیلی وقتها انتقام آدمهارو از خودم گرفتم.
عصبانیت من کوتاهه، سطحیه و بسیار تبخیرپذیر؛ دلشکسته شدنم اما طولانیه، عمیقه و مقاوم. همیشه اگه ازت عصبانی بشم خیلی بهتره تا دلخور.
میبُرَم اما آرزو کم نی ....
تنهایی مبارک برنده ها تنهان ...
برا فِکری که با هیچ سندی آزاد نشد ...