گفتم که لبم به بوسهای مهمان است
گفتا که بهای بوسهٔ من جان است
عقل آمد و در پهلوی من زد انگشت
یعنی که خموش، بیع … که ارزان است
Your browser does not support the video element.
تقدیم با یک بغل مهربانی برای خودم ...
باز آمده نشسته به کابوس هر شبم
چشمی که روشنایی رویای دیگری ست ...
خداجونم...
امشب آغوشت رابه من میدهی...؟
برای گفتن چیزی ندارم...
میشودمن بغض کنم توبگویی؛مگرخدایت نباشدکه اینگونه بغض میکنی...
میشودمن بگویم خدایا...توبگویی جان دلم
میشودبیایی...
تمنامیکنم
گله دارم
ازکی نمیدانم
از چی نمیدانم
این روزهادردی برمن سنگینی میکندکه نمیدانم دردش ازکیست وازچیست...!
بی حس شده ام خسته ام...
دلم اطمینان میخواهدواندکی آرامش...
و
۳۷ کاربر دیگر
بازنشر کردهاند.
یه حرف قشنگی دربارهی رابطهی مجازی میشه گفت :
من تورو ندیدم، بغلت نکردم،
دستاتو نگرفتم، موهاتو بو نکردم،
باهم هیچ عکسی نداریم،
باهم بیرون نرفتیم،
باهم بگو و بخند نکردیم، باهم پیتزا نخوردیم...
ولی هرروز بیشتر از قبل دلم واسه این خاطراتِ نداشته تنگ میشه
دورترین نزدیکِ من♥️
من از اینکه «نشد» ناراحت نیستم از اینکه «چرا واسه من هیچوقت نمیشه» ناراحتم.😕
و
۴ کاربر دیگر
بازنشر کردهاند.
Your browser does not support the audio element.
بعد از این عشق به هر عشق جهان میخندم
هر که آرد سخن عشق به میان می خندم
من از آن روز که دلدارم رفت
به هوس بازی این بی خردان می خندم
روزی از عشق دلم سوخت که خاکستر شد
بعد از این سوز به هر سوز جهان می خندم
خنده ی تلخ من از گریه غم انگیزتر است
کارم از گریه گذشته به آن میخندم