تو باغبون بدی نیستی
بعضی گل ها فصلی اند
موندگار نیستن
حتی واسه خودشون
تیمارستان جای آدم هایی هست که بیشتر از همه فهمیدن
توی مه، وقتی که مُرد اُمیدم
یه دختر که گُل می آورد رو دیدم
اومد با خنده به سمت من، اما
یه مرتبه یه گلوله خورد تو سینم
خون زد از تو شاهرگ راهم
فهمیدم سقوطه آخر راهم
بودنت یک جور
نبودنت یک جور
باتو تمام بلاتکلیفی ها را تجربه کرده ام
تو جنگجوی تازه نفس من حریف خوب
من زورگوی قصه ام و تو ضعیف خوب
من مرد افتضاح خداوند در زمین
تو زن شاهکار خلقت و جنس لطیف خوب
من تمومش کردم، زندگی ول کن نیست
نذار کسی که از رو عمد گمت کرد تصادفی پیدات کنه
چه ببازی چه ببری فقط بلدن بگن میدونستم
از گناه کوچک کسی که دوست داری بگذر چون سرانجام تنهایی کاری خواهد کرد که از گناه بزرگ کسی بگذری که دوستش نداری!
اگه روی محافظت کردن از قلبت تمرکز کنی
میتونی از درد و رنج زیادی جلوگیری کنی
اما آخرش میشه یه زندگی کامل که زندگیش نکردی
اگه زمان منتظر ما میایستاد تا ما به بلوغ برسیم، قطعا زندگی با نقصهای کمتری را تجربه میکردیم. نمیدانم زندگی بدون واژهی «افسوس» چه شکلی خواهد بود! شیرینتر است یا مزهی یکنواختی دارد؟
برای کسی که میفهمد هیچ توضیحی لازم نیست
و برای کسی که نمیفهمد هر توضیحی اضافه است
ما تا زمانی در باب این یا آن مطلب حق اظهار نظر داریم
که خود نیز تجربه کرده باشیم
از چشم میوفتی اگه در دسترسی
در پشت هیاهوی زندگی،سکوت حکم فرماست