No Name
۲۳۴ پست
۴۸ دنبال‌کننده
۳,۳۲۰ امتیاز

تصاویر اخیر

موردی برای نمایش وجود ندارد.
برای درک دیگران باید تو همون آبی شنا کنی که اونا رو غرق کرده
عاشق شدن تو سن پایین ممکنه خوشحالیت رو برای همیشه بکشه
تا گرمای تابستان و سرمایه زمستان را نخورده باشی قدر بهار را نخواهی دانست
دل نبندید به عشقی که فقط گفتاریست
تا به دیروز فدای تو و امروز فدای دیگریست
بازنشر کرده است.
میگفت : رفتار آدمها ...
انعکاس رنج هاییه که کشیدن
پس تا از رنج های کسی آگاه نشدی
رفتارش را قضاوت نکن .
راهی که می روید به صد شوق و اضطراب
ما برگشته ایم ز آن خسته و خراب...
شازده کوچولو:
اخرشم اونایی واسم میمونن که اصلا روشون حساب باز نکرده بودم و گذاشته بودمشون حاشیه ی زندگیم
روباه:
اونا هم منتظرن بیاریشون وسط تا برن
سپیده که سر بزند
در این بیشه‌زار خزان زده شاید گلی بروید
شبیه آنچه در بهار بوئیدیم.
بازنشر کرده است.
هشت سالم بود
همه ی رویایم خلاصه میشد در داشتن جوجه رنگی
تا آن روز برای داشتن هیچ چیز انقدر اصرار نکرده بودم
انقدر پافشاری کردم تا به دستش آوردم
در یک جعبه کوچک بود
برایش آب و دانه میگذاشتم
فکر میکردم او هم مثل من خوشحال است
همه چیز عالی بود تا اینکه کم کم ماجرا عوض شد،مدام خودش را به جعبه میزد تا بیرون بیاید
وقتی میخواستم با اون بازی کنم فرار میکرد
می گفتم یعنی من را دوست ندارد که فرار میکند؟
روز به روز اوضاع بدتر شد
حالا دیگر من هم از داشتنش لذت نمیبردم
یک روز صبح بیدار شدم و دیدم که دیگر صدای جیک جیکش نمی آید!
من ماندم و یک بغض،بغضی که میگفت چرا هیچوقت از خودم نپرسیدم او هم میخواد برای من باشد؟میخواهد بماند؟
حالا پس از سال ها جوابم را گرفتم
حالا میدانم به زور خواستن پشیمانی می آورد
دوست داشتن ما نباید کسی را از دنیایش دور کند
کسی که از دنیایش دور میشود دیگر زنده نمیماند
چرا انقدر میترسم از دستت بدم؟
در حالی که تو حتی مال من نیستی...
شیرینی آمدنت طعم تلخ انتظار را محو میکند
بازنشر کرده است.
کجایی؟
خوشا به حال آنجا...
هرچه بگذرد
کم نمی شود یادِ تو
این ترازو
دقیق محاسبه می کند
نبودنت را
تنها مُهره ای که باعث متلاشی شدن حس غربت از درونم میشه
مُهره غریبه ی آشنا