شهروز حافظی
کاربر VIP
۳,۶۵۰ پست
۲۱۲ دنبال‌کننده
۶,۴۳۰ امتیاز
مرد، طلاق گرفته
۱۳۵۷/۰۹/۰۷
فوق ليسانس
آزاد
ايران، فارس
زندگی با فرزند
سیگار نميکشم
اسب سواری

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
قضاوت میکنی مارا
قضاوت میشوی روزی

مسوزان سینه ی مارا
که روزی هم تو میسوزی
موی فر داری شما و
دلربایی میکنی
دلبر مو فرفری
در دل خدایی میکنی
« تو » باشی ،
خرداد
پایان بهار نیست ؛
آغاز دوست داشتن است ...
شب وصل است و با دلبر
مرا لب بر لب است امشب

هاتف_اصفهانی
تو
شرابی‌ترین زنی هستی
که خدا آفریده
وحشی!
یک مستی پیوسته در آغوش
سلامتی؟

دوست داشتنت
بدجوری مستم می‌کند
بریز.

عباس_معروفی
و من‌
سفارشِ جانَم را به تو می‌کنم‌
چرا که ‌او
بیشتر به سویِ تو می‌آید
تا پیشِ من.
امشب
خودم را
به خواب می زنم
بیدار ماندن
برای یک آرزوی محال
دیوانگی می خواهد ...
تو
انتخاب من نبودی؛
سرنوشتم بودی.
تنها انگیزه ی ماندنم؛
در این زندگی بی اعتبار...
مارا زِ تو غیر از تو تمنایی نیست...
إنني أعود إليكِ
مثلما يعود اليتيم إلى ملجأه الوحيد

«به تو باز خواهم گشت
بسان یتیمی به تنها پناهگاهش..!»
دوستت دارم
چو یاس‌های ترمه‌ی بی بی،
چو شب بو‌های باغچه‌ی حیاط،
چو گلبرگ سرخ میان کتاب،
دوستت دارم
و هر بار بجای گفتنش؛
بو می‌کشم
تمام عطرهای جهان را،
که از تنت
بارها جا گذاشته ای.
گرمه !!!!
ولی زیباست
چه آرام بودم
و چه بی قرار شدم
چه بی قرار و دردمندانه‌تر این که
نمی توانم خود را برای خودم توضیح بدهم ...
«گاهی فقط یک حاشیه‌ی امن و آرام
می‌خواهی‌ به دور از تمامِ دوست داشتن‌ها
به دور از تمامِ دلتنگی‌ها،
به دور از تمامِ خواستن‌ها و نخواستن‌ها ...
چشمانت را ببندی، لم بدهی وسطِ
یک بی‌خیالیِ مطلق و تا چشم کار می‌کند‌؛
عینِ خیالت نباشد.»
اگر از عرش افتد کَس ، امید زیستن دارد
کسی کز طاق دل افتاد از جا برنمی‌خیزد