ظهر شد
صدای اذان خیالِ چشمانت
طنین انداز میشود
بر مناره قلبم
حی علی خیر العمل
اقامه میکنم نمازی
قنوتش را پر می کنم
از نیاز تو
می شود ذکر لبانم
به تسبیح دلدادگی
خواستن تو
در بی کران ایمانم
هراسم نيست از عشق
دلم از عشق بيزاره
رفيقان نارفيقند و عزيزان قاصد حسرت
رفيقم، همدمم، درد سکوت و بُهت ديواره
در اين متروکه دنيا که ياری نيست
نشانی از کسی يا از دياری نيست
به عشقی جز خداوند اعتباری نيست
ياری نيست
ياری نيست
سنگ آهم را
نگاهم را
فرو کوبم به در يک بار ديگر
کعبه را پيچيده ام در مخمل سبز خيالت بار ديگر
ای بسيط آسمان
ای بلندای زمان
با تو من بشناختم معنای هستی و صفا را
مشق هر شب می کنم نام تُرا پروردگارا
هراسم نيست از عشق
دلم از عشق بيزاره رفيقان نارفيقند و عزيزان قاصد حسرت
رفيقم همدمم درد سکوت و بهت ديواره
نام تمامي پرنده هايي را که در خواب ديدهام ، براي تو اينجا نوشتهام
نام تمامي آنهايي را که دوست داشتهام
نام تمامي شعرهاي خوبي را که خواندهام
و دستهايي را که فشردهام
نام تمامي گلها را در يک گلدان آبي ، براي تو در اينجا نوشتهام
وقتي که ميگذري از اينجا
يک لحظه زير پايت را نگاه کن
من نام پاهايت را براي تو در اينجا نوشتهام
و بازوهايت را ، وقتي که عشق را و پروانه را پل ميشوند
و کفترها را در خويش مي فشرند
براي تو در اينجا نوشته ام
مرا ببخش ، من سالهاست دور ماندهام از تو
اما هميشه ، هر چه در همه جا ، در شب يا روز ديده ام
و هر که را بوسيدهام ، براي تو در اينجا نوشتهام
تنها براي تو در اينجا نوشته ام
در دوردستي و با دلبستگي
من سالهاست دور ماندهام از تو
و ميروم که بخوابم
من پرده را کنار زدم حالا تو با خيال راحت پروانهوار در باغ گردش کن
من بالهاي پروانه ها را هم با رنگهاي تازه ، براي تو در اينجا نوشتهام
در آيه هاي من
چشم هاي زيباي تو
ناپيداست
در آيه هاي من
پيچ و تاب اندامت ناپيداست
در آيه هاي من
صداي مهربانت
با پرنده ها به تابستان کوچ کرده
و برف
اين برف و اين آسمان شگرف
روي خاطره هاي تو را
سفيد مي کنند
ღمهدیارღ
تشکر و تقدیر برای شماست که
همواره لطفتان رابه من ارزانی داشتید.
مرسی که بهم سر می زنی دوست خوبم
لینک
mina
تشکر و تقدیر برای شماست که
همواره لطفتان رابه من ارزانی داشتید.
مرسی که بهم سر می زنی دوست خوبم
لینک