ahmad

مردُمان بر سر گنج، چرا تنگدستند؟ نیازمندان برلب آب، چرا تشنه اند؟ بیشتر

ahmad
۸۸۳ پست
۱۷۳ دنبال‌کننده
۷,۲۶۱ امتیاز
مرد، مجرد
زير ديپلم
ايران، البرز
سیگار نميکشم
گرایش سیاسی ندارم

تصاویر اخیر

بازنشر کرده است.
نیمه‌ی گم گشته‌ات را دیر پیدا می‌کنی
سَر بجنبانی خودت را پیر پیدا می‌کنی
در مدار روزگار و گردش چرخ فلک
عاقبت روزی تو هم تغییر پیدا می‌کنی
کودکی چون بادبادک با نسیمی می‌رود
خویش را بازیچه‌ای تقدیر پیدا می‌کنی
نوجوانی، عاشقی، دیوانگی، سرگشتگی
می‌گریزد از تو، تا تدبیر پیدا می‌کنی
بازنشر کرده است.
تفاوت آدمها با انسانها:
1) آدم‌ها زنده هستند،
انسانها زندگی می‌کنند.
2) آدم‌ها می‌شنوند،
انسانها گوش می‌کنند.
3) آدم‌ها می‌بینند
انسانها عاشقانه نگاه می‌کنند
4) آدم‌ها در فکر خودشان هستند،
انسانها به دیگران هم فکر می‌کنند
5) آدم‌ها می‌خواهند شاد باشند،
انسانها می‌خواهند شاد کنند!
6) آدم‌ها، اسم اشرف مخلوقات را دارند،
انسانها، اعمال اشرف مخلوقات را انجام می‌دهند!
7) آدم‌ها انتخاب کرده‌اند که آدم بمانند،
انسانها تغییر کردن را پذیرفته اند تا انسان شوند!
8) آدم‌ها و انسانها هر دو حق انتخاب دارند،
اینکه آدم باشند یا انسان،
انتخاب با خودشان است.
9) نیازی نیست انسان بزرگی باشیم،
انسان بودن خود نهایت بزرگیست...

بازنشر کرده است.
مَن اگر با مَن نباشم می‌شَوَم تنهاترین
کیست با مَن گر شَوَم مَن باشد از مَن ماترین
مَن نمی‌دانم کی‌ام مَن، لیک یک مَن در مَن است
آن که تکلیف مَنَش با مَن مَنِ مَن، روشن است
مَن اگر از مَن بپرسم ای مَن ای همزاد مَن !
ای مَن غمگین مَن در لحظه های شاد مَن !
هرچه از مَن یا مَنِ مَن، در مَنِ مَن دیده ای
مثل مَن وقتی که با مَن می‌شوی خندیده‌ای
هیچ کس با مَن، چنان مَن مردُم آزاری نکرد
این مَنِ مَن هم نشست و مثل مَن کاری نکرد
ای مَنِ با مَن، که بی‌مَن، مَن‌تر از مَن می‌شوی
هرچه هم مَن مَن کنی، حاشا شوی چون مَن قوی
مَن مَنِ مَن، مَن مَنِ بی‌رنگ و بی‌تأثیر نیست
هیچ کس با مَن مَنِ مَن، مثل مَن درگیر نیست
کیست این مَن؟ این مَنِ با مَن زمَن بیگانه‌تر
این مَنِ مَن مَن کنِ از مَن کمی دیوانه‌تر ؟
زیر باران مَن از مَن پر شدن دشوار نیست
ورنه مَن مَن کردن مَن، از مَنِ مَن عار نیست
راستی! این قدر مَن را از کجا آورده‌ام ،
بعد هر مَن بار دیگر مَن، چرا آورده‌ام ؟
در دهان مَن نمی‌دانم چه شد افتاد مَن
مثنوی گفتم که آوردم در آن هفتاد "مَن


شاعر ناصر فیض
بازنشر کرده است.
آسمان سُربی رنگ . . .
بازنشر کرده است.
بدون شرح . . .
بازنشر کرده است.
ابن سیرین كسی را گفت: چگونه‏ ای؟
گفت: چگونه است حال كسی كه پانصد درهم بدهكار است، عیالوار است و هیچ چیز ندارد؟

ابن سیرین به خانه خود رفت و هزار درهم آورد و به وی داد و گفت: پانصد درهم به طلبكار بده و باقی را خرج خانه كن و واى بر من اگر پس از این حال كسی را بپرسم!

گفتند: مجبور نبودی كه قرض و خرج او را بدهی.
گفت: وقتی حال كسی را بپرسی و او حال خود بگوید و تو چاره ‏ای برای او نیندیشی، در احوالپرسی باشی...

اينچنين است رسم انسانيت و مردانگى...
بازنشر کرده است.
خوش باش دمی که زندگانی اسن است. . .

تجمع موسیقیایی در سنین های مختلف
(باز خوانی شده از بانو دلکش)
بازنشر کرده است.
زندگی کاریزماتیک

اغلب آدم ها، آدم دیگری هستند
آنها زندگی نمی‌کنند، فقط نقشی را ایفا می‌کنند که دیگران به آنها داده‌‌اند
فکرشان حاوی نظرات دیگران است
صورتشان ماسکی است که برچهره شان زده‌اند...
وجودی اصیل ندارند
زندگی شان تقلید است و شور والتهابشان نقل قولی بیش نیست...
این دور باطل را بشکنید؛ وگرنه هرگز هستی خود را پیدا نخواهید کرد!
شما زنده‌اید وآزاد
همانی باشید که می‌خواهید
این صورتک های به ظاهر زیبا را بردارید و زندگی کنید!
بازنشر کرده است.
درخت و تبر . . .
بازنشر کرده است.
انسانی که به شناخت خويش نرسيده باشد،
بی سواد حقيقی است،
هر چند تمام کتاب های دنيا را خوانده باشد...!
اگر درونت پر از خشم، نفرت، خودخواهی و غرور، حسادت و زباله‌های ديگر است،
بدان که هيچگاه چيزی را نياموخته‌ای و هنوز رشد نکرده‌ای ...🍃💞


📗 رهايی از دانستگی
✍🏻 کريشنا مورتی
بازنشر کرده است.
بدون شرح . . .
بازنشر کرده است.
چند کلامی هم از این دختر گل ایران زمین
بشنوید.
مشاهده ۴ دیدگاه ارسالی ...
بازنشر کرده است.
لینک

زهی در کوی عشقت مسکن دل
چه می‌خواهی ازین خون خوردن دل

چکیده خون دل بر دامن جان
گرفته جان پرخون دامن دل

از آن روزی که دل دیوانهٔ توست
به صد جان من شدم در شیون دل

منادی می‌کنند در شهر امروز
که خون عاشقان در گردن دل

چو رسوا کرد ما را درد عشقت
همی کوشم به رسوا کردن دل

چو عشقت آتشی در جان من زد
برآمد دود عشق از روزن دل

زهی خال و زهی روی چو ماهت
که دل هم دام جان هم ارزن دل

مکن جانا دل ما را نگه‌دار
که آسان است بر تو بردن دل

چو گل اندر هوای روی خوبت
به خون درمی‌کشم پیراهن دل

بیا جانا دل "عطار" کن شاد
که نزدیک است وقت رفتن دل
بازنشر کرده است.
در صورت آدمی دو چیز مهم است 
یکی لبخندش
و دیگری عمق نگاهش 
که هیچ جراحی نمیتواند به انسان بدهد
لبخند آدمی اقیانوس صورتش است
و چشم‌هایش آفتاب


مایاکوفسکی
بازنشر کرده است.
بی نظیر ترین همکاری هوشنگ ابتهاج (الف سایه) و استاد لطفی