ناشدني
تا تو توئي و من منم اين ما شدني نيست
اين بركهي گنديده كه دريا شدني نيست
اين گونه كه خورشيد به خواب سرشب رفت
اين شام سيه را سرفردا شدني نيست
« ما گمشده در گمشده در گمشده هستيم »
اين گم شده در گم شده پيدا شدني نيست
درها همه ديوار شده، روزنه ها سنگ
اين پنجرهي رو به ابد واشدني نيست
پيراهن يوسف ته اين چاه كه پوسيد
يعقوب من اين چشم تو بينا شدني نيست
اي نا شدهي تا به ابد كاش كه ميشد
افسوس كه اين نا شدني ها شدني نيست
شاید پرنده بود که نالید
یا باد
در میان درختان
یا من
که در برابر بنبست قلب خود
چون موجی از تاسف و شرم و درد
بالا میآمدم
و از میان پنجره میدیدم
که آن دو دست
آن دو سرزنش تلخ
و همچنان دراز به سوی دو دست من
در روشنایی سپیدهدمی کاذب
تحلیل میروند
و یک صدا که در افق سرد
فریاد زد:
خداحافظ
مطالعه کتابهاي توسعه فردي نشر اموخته را بهتون توصبه مي کنم
يکي از بهترينهاش :ذهن حواس جمع چکونه افسار زندگي تام را دست بگيريد" ارزش چند بار خواندن را دارد
موسسه مطالعاتی اقتصاد و صلح ، تازهترین گزارش خود را با عنوان «شاخص جهانی صلح» را منتشر کرد.
در این بررسی
مهربانترین کشورها عبارتند از:
۱- ایسلند ۲- دانمارک ۳- اتریش ۴- نیوزیلند ۵- سوئیس ۶- فنلاند ۷- کانادا ۸- ژاپن ۹- استرالیا ۱۰- جمهوری چک
▪️ همچنین قهرآمیزترین کشورها عبارتند :
۱۶۲- سوریه ۱۶۱- عراق ۱۶۰- افعانستان ۱۵۹- سودان شمالی ۱۵۸- آفریقای مرکزی ۱۵۷- سومالی ۱۵۶- سودان ۱۵۵- کنگو ۱۵۴- پاکستان ۱۵۳- کره شمالی ۱۵۲- روسیه ۱۵۱- نیجریه
جالب این که ایران با بیش از ۶ میلیون نزاع خیابانی در سال! و بیش از ۱۵ میلیون پرونده قضایی از زد و خورد و قتل و طلاق و تجاوز و ... تازه در سال گذشته رتبه ای بهتر از ۱۳۸ در جدول نیافته است .
در این گزارش، اروپا آرامترین قاره جهان و آسیا دعواییترین قاره ی کرهی زمین است.
جالبتر این که ۳۰ کشور آرام جهان، در صدر کشورهای پر مطالعه هستند و بدون استثنا سرانهی مطالعه کشورهای خشونتآمیز بسیار پایین است!
این بدان معناست که کسانی که کمتر کتاب می خوانند، افراد بیسوادترند! بیشتر دعوا می کنند و آرامش کمتر دارند!
پشت خرمن های گندم
لای بازوهای بید
آفتاب زرد کم کم رو نُهفت
بر سر گیسوی گندم زارها
بوسهی بدرود تابستان شکُفت
از تو بود ای چشمهی جوشان تابستان گرم
گر به هر سو، خوشهها جوشید و خرمن ها رسید
از تو بود از گرمی آغوش تو
هر گلی خندید و هر برگی دمید.......
این همه شهد و شکر از سینهی پر شور توست
در دل ذرات هستی نور توست
مستی ما از طلای خوشهی انگور توست.....
راستی را، بوسهی تو، بوسهی بدرود بود؟
بسته شد آغوش تابستان؟
خدایا زود بود...!
" ناز"
آدم ابله و خودبین به تنش مینازد
یا به زیبایی چشم و دهنش مینازد
آدم بیخِرد و بیهنر و بیمقدار
به سندها و ریال و تومنش مینازد
گر بگیرند از او پول و سندهایش را
به کرامات و به اجداد زنش مینازد
کمی از هوش همین شخص اگر برداری
به قد و هیکل و زور و بدنش مینازد
گر زعقل و خِردش باز کمی کم بکنی
به نوک دشنه و تیغِ خفنش مینازد
سر این ابله اگر سخت به جایی بزنی
به علی و حسین و حسنش مینازد
اگر این آدم بیچاره و خر را بکُشی
باز در گور، به جنسِ کَفنش مینازد
زندگی ناز ندارد که بنازی "کیوان "
خرم آنکس که به عقل و سخنش مینازد
آنگاه که اندوهی را میبینم و میشنوم،
و یا احساس مینمایم
همچون جویباران،
هنگام بارش آسمان، جاری میشوم
در زمینی سخت و نابرابر
آنگونه که شوره زاری را
سیراب میباید
Alireza
با هم بخندیم یعنی این
ahmad
با هم بخندیم یعنی این