هرگز با چشمهای من خودت را تماشا نکردهای
تا بدانی چقدر زیبایی...
هرگز با گوشهای من خودت را نشنیدهای
تا بدانی چه آرامشی در صدایت ریخته!
هرگز با پاهای من، با شوق به سمتِ خودت قدم برنداشتهای و هرگز با دستهای من دست خودت را نگرفتهای! تو هرگز با قلبِ من خودت را دوست نداشتهای و نمیدانی چگونه میشود عاشقت شد و از این عشق مُرد!
تو نمیدانی...
تو هیچ چیز نمیدانی...
یه چیزایی هم هست که شاید هیچوقت نفهمین مثلا اینکه چقدر یه نفر صداتونو گوش کرده، چقدر عکساتونو نگاه کرده، چقدر دوستتون داره یا اینکه چقدر بهتون فکر کرده..
گا هی دلت بهانه جو می شود
می گیرد و نفس ت را
بند می آورد
گاهی دلت
برای کسی تندتر می زند
در هر دم و بازدمی
قرص و محکم
عشق را فریاد می زند
گاهی دلت
همانی را می خواهد که نیست
Alireza
ماه بانو