گروه دوستان کلیکی ها

تا توانی دلی بدست اور دل شکستن هنر نمیباشد بیشتر

گروه دوستان کلیکی ها
گوناگون
۹۵۲ پست
۷۴ مشترک
۲۵ پسند
عمومی

رتبه گروه

مبنای تعداد کاربر رتبه ۴۲
مبنای تعداد هوادار رتبه ۵۸
مبنای تعداد ارسال رتبه ۵۱

گروه امروز فاقد فعالیت بوده است.

کاش تا دل میگرفت و میشکست
دوست می آمد کنارش می نشست!
کاش میشد روی هر رنگین کمان
می نوشتم “مهربان “با من بمان!!!

کاش می شد قلب ها آباد بود
کینه و غم ها به دست باد بود

کاش می شد دل فراموشی نداشت
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
تنهایی مثل قطره‌های شبنم است

هر یک حکایتی از دلتنگی‌های من دارد
کنار آشنایی تو آشیانه می کنم

فضای آشیانه را پُر از ترانه می کنم

کسی سوال می کند ، به خاطر چه زنده ای؟

و من برای زندگی تو را بهانه می کنم
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
مژده اي دل که مسیحا نفسی می آید

که ز انفاس خوشش بوی کسی می آید

از غم هجر مکن ناله و فریاد که من

زده‌ام فالی و فریادرسی می آید

ز آتش وادی ایمن نه منم خرم و بس

هرکس آنجا به امید قبسی می آید

هیچکس نیست که در کوی تواش کاری نیست

هرکس آنجا به طریق هوسی می آید
بازنشر کرده است.
عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل
که تو‌ ای عشق همان پرسش بی زیرایی
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
نم نمای بارون آروم توی خیابون اومد !♫!♭●
!~~! شاخه گل من نیومد سایه بونم آسمون شد
ماه آسمون در اومد شاخ گل من نیومد !♫!♭●
!~~!وای همه ی گل ها میدونن تو نیای بهار نمیشه
باغ آرزوی قلبم بی تو لاله زار نمیشه !♫!♭●
!~~!همه ی گل ها میدونن تو نیای بهار نمیشه
در وصل هم ز عشق تو ای گل در آتشم
عاشق نمی شوی که ببینی چه می کشم

با عقل آب عشق به یک جو نمی رود
بیچاره من که ساخته از آب و آتشم
قاصد ز برم رفت که آرد خبر از یار

باز آمد و اکنون خبر از خویش ندارد
از چشم و دل مپرس که

در اولین نگاه شد

چشم من، خراب دل

و دل، خراب چشم
دارد تمام عشق من از دست مي رود انگيزه هاي زيستن از دست مي رود

دنيا به روي سينه ي من دست رد گذاشت بر هر چه آرزو به دلم بود سد گذاشت

داديم ز كف نقد جواني و دريغا چيزي به جز از حيرت و حسرت نستانديم
ديدي اي دل كه غم عشق دگر بار چه كرد چون بشد دلبر و با يار وفادار چه كرد

دارد به جانم لرز مي افتد رفيق؛ انگار پاييزم

دارم شبيه برگ هاي زرد و خشك از شاخه مي ريزم
تویی که ناب ترین فصل هر کتاب منی
شروع وسوسه انگیز شعر ناب منی

من آن سکوت شکسته در آسمان توام
و تو درآمد دنیا و آفتاب منی

چقدر هجمه ی تشویش بی تو بودن ها
تویی که نقطه ی پایان اضطراب منی
یکى در آسمانش میدرخشد زهره و ناهید
یکى میسوزد از لبخند بى شرمانه ى خورشید

یکى بر شانه ى ساحل نشست و موج میخندید
یکى در قعر دریا خفت ، در رویاى مروارید

یکى از مرگ میترسد ، اگر امروز پا برجاست
یکى صد قصه میسازد براى واژه ى "امید"