به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقی
به صد دفتر نشاید گفت حسبالحال مشتاقی
شب همگی خوش
گفته بودند از فراق و آه عشق
حس دلتنگی به زیر ماه عشق
عاشق اما با توکل بر خدا
دل به دریامی زند در راه عشق
دریای چشمانت
چه ساحرانه
عرشه دلم را تکان می دهد
دستم را بگیر
میخواهم !
کنار ساحل آغوشت پهلو بگیرم .
گنجشکها هم فهمیده اند
بی تاب توام !
صبح به صبح
پشت پنجره
حرف دلم را جیک جیک می کنند.
دلتنگ توام
درمیان هزاران دلتنگی
کاش کنارم بودی
شانه به شانه ام
آواز دوست داشتن را
هدیه ی لبها میکردیم
چقدر شب باشم
تا تو
ماه باشی...
من رویا هایم را
در چشمان تو می بینم
شعر هایم را
از چشمان تو می خوانم
عشق را
با چشمان تو می شناسم
چشمان محبوب مرا هر که بیند هوش از سرش رود
چون خدا هرچه زیبایی است در چشمان او بنهاده
کاشکی فقط یبار سراغی از من دیونه ی عاشق بگیری ....
تو؛ ییلاق و قشلاق می کنی
میان چشم ها و قلبم
و من,
در پی تو,
عزیمت می کنم
از آیریلیق به آیریلیقی دگر..
در دادگاه قلب
محکوم شدم
به دوست داشتنت
تغییر می کنیم ازرنج زیاد ولی همیشه دلتنگ منِ
قبلی خواهیم شد...
دلگیرم؛
چنان شهری که هوای گریستن دارد و باد،
ابرها را از آسمانش دور می کند..
صدای تو
عطری عجیب دارد
بوی عشق می دهد در عصر تابستان
خیال مرا گیج می کند، چون پروانه ای در باد، بلند
صدایم کن
بگذار شهر را عطر تو بگیرد و نام من را مردم
از زبان تو بشنوند...
علیرضا
با عرض سلام و ادب خدمت عزیزان از بذل توجه تک تکتون ممنونم که بیادم بودین و تولدمو تبریک گفتن همیشه شاد وسلامت باشید عید همگی هم مبارک🌺❤️🌺
آرش ( گروه لاله های سرخ )
🙋🏻♀️ سلام دوست عزیز
🌉 شبتون بخیرو نیکی
🥵 فرداتون پر از اتفاق های قشنگ