آغوش من مأمن طوفان دلت خواهد بود،
هر موج نگاهت به ساحل آرامشم مینشیند…
سلام صبحها، وقتی دل آدم جای درستی باشد...
نه قهوه میخواهد، نه آهنگ…
همین که دلی در دلِ دیگری باشد،
دنیا جور دیگری صبح میشود!
صبح بخیر به همهی دلدادگان خاموش و عاشقهای بیادعا
امیدوارم امروزتون پر از حس خوبِ دوستداشتن باشه...
و من…
هر شب، خیال آغوش تو را میپیچم دور دلم،
که شاید در سکوت شب،
موجِ دلِ تو هم
به ساحلِ من برسد…
هر بار که بهت نزدیک میشم،
یه دلتنگی توی وجودم میلرزه،
یه عطش عمیق که فقط با حضور تو آروم میگیره...
تو را نه با چشم،
که با جانم لمس میکنم،
هر بار که اسمت در ذهنم زمزمه میشود،
قلبم آرام میگیرد و درونم آتش میگیرد...
در همه لحظهها
محرم دل من تویی،
مطلب جانم تنها تو،
و مقصد همیشگیام تویی...
حضور تو برای من
مثل نفس کشیدن توی هوای تازهست،
بیتو دنیا تاریک و خاموشه،
و من فقط آرزو دارم
که همیشه توی کنارت باشم،
تا بتونم آرامش واقعی رو حس کنم...
"بوسه وقتی معنا داره...
که لبها، منتظر یه اسم خاص باشن....
تو هر بار زندگی رو تکرار میکنی...
من هر بار، یه دلیل تازه پیدا میکنم که تماشات کنم.
چرا خاموشیای مثل شب تار؟
چرا بیهیچ حرفی رفتهای، یار؟
نه گفتی خستهای، نه دلگرفته
نه حتی یک سلام، حتی نگهدار...
من این سو، پر سوال و دلشکسته
تو آن سو، بیخبر، بیحرف، بییار
بگو، آیا گناهی کردهام من؟
که اینگونه مرا کردی تو ایگنور؟
عجب شعری شدخخ
سلام طلوع هر صبح، تجدید عهدیست با پروردگار...
که باز هم فرصتی داد برای بهتر شدن.
صبح بخیر ای عزیز،
امروزت پُر از حضور خدا در لحظههایت.
لحظهبهلحظه تو رو خواستم،
حالا که تو میطلبی… کاش بدونی هنوزم این دل فقط برای تو میزنه.
تو رو که دلم میطلبه، نفسهام دلیل پیدا میکنن…
طلب کن… که من همیشه برای توام....
آرش ( گروه لاله های سرخ )
shamim