متاسفانه آدمهایی که مهربونن، تو بحثها کوتاه میان و تو رابطه همیشه نقشه حمایتکننده دارن، گاهی اوقات یکهو دچار انقلاب درونی میشن و تبدیل به هیولاهای سرد و بیاحساسی میشن که کوچکترین گذشت و شفقتی ندارن .
کلمات انرژی عجیبی دارن!
مثلا "یار و یاور" و "پارتنر" رو ببینین، رابطهای که اسمش یار و یاوَره انگار یه ساختمونیه که فوندانسیون محکم داره و اون یکی چادر زدنه در یک گردش چند روزه!
توی اولی مدام منتظر کارت عروسی هستیم و توی بعدی اگه بشنویم تموم کردن یا یکی رفته سراغ یکی دیگه خیلی تعجب نمیکنیم!
کاش میشد بگویم که خواب دیده ام،
تمام آنچه را که نباید به چشم میدیدم.
کاش تمام این پریشانی و ویرانی
تصورات خام و دروغین کودکیَم بود
که بعدها میفهمیدم هیچ یک واقعیت نداشته اند.
کاش از پیش میدانستم
کجای فیلم زندگیَم
باید چشمهایم را ببندم و گوش هایم را بگیرم.
کاش میشد بدانم دست کدام آدم ها را باید رها کنم و دست کدام ها را بچسبم.
کاش آینده ای از من وجود داشت
که مجبورم کند
بگذرم؛
از هر کس
و هرچیزی که
لیاقت بیشتر از آن را دارم.
اگه واقعا این دنیا یه بازی کامپیوتری و stimulation هست،
خاک بر سر اونی که داره من رو بازی میکنه، نه اواتار قشنگ طراحی کرده، نه بلده اپدیت کنه، نه tools خوب برمیداره، این همه مرحله اومده جلو هنوز نمیدونه چه غلطی داره میکنه، شرط میبندم از اوناست که پول هم نمیده امکانات بالاتر بازی رو بخره
حیف نون