خیلی خوشگل نبود
یه صورت معمولی داشت، با چشمای معمولی و مهربون.
اما؛
اما قشنگ می خندید...
انقد قشنگ می خندید که آدم احساس می کرد هیچکس تو دنیا مثل اون بلد نیست بخنده!
راستش همه کار کردم که به دستش بیارم...
چند سالی هم بودیم با هم.
دروغ چرا! همه چی هم خوب بود.
دوسم داشت؛ دوسش داشتم.
اما انگار آدم وقتی داره به آرزوهای بزرگش می رسه یادش میره که چقد آرزوهای کوچیک هم داشته!
یادمه یه بار خسته از سر کلاس برمی گشتم خونه که تو راه زنگ زد و گفت ميخواد با من حرف بزنه!
اون موقع ها آرزوم همین چند لحظه حرف زدن ها در کنارش بود.
یه مدت که گذشت الکی بهانه گیر شد
هر بار سر یه چیزی ناراحت می کرديم همو؛
همه کارم کرد واسه موندنش ها!
اما دوتامون دیگه رویاهای جدید تو سرمون داشتيم؛
و از نظر هم شده بوديم سد راه تک تکشون .
واسه همین یه روز بی دلیل گذاشت و رفت.
بعد از يك ماه هم گذاشتم و از ايران رفتم
دیروز عصر خیلی اتفاقی توی پارک يه دختره شبيه به اون رو دیدم.
برعکس گذشته که من هر دفعه یه چیز می گفتم و هر روز یه رنگ عوض می کردم؛انگار خیلی عوض شده بودم...
پیر شده بودم یه ذره هم آروم تر.
نمیدونم چرا با وجودی که ازش فاصله داشتم، ولی انگار بوی عطر اونو حس میکردم. نمیدونم شایدم خیالاتی شده بودم…
گاهی وقتا لبخند می زدا اما خنده هاش اون شکلی كه اون ميخنديد نبود...
چشاشم هم مثل اون مهربون بود اما برق اون چشم رو نداشت.
همین طوری زل زده بودم به صورتش؛
یه تيكه از موهاي بلوندش رو ريخته بود رو صورتش،
داشت یه دختر بچه رو توی تاب هل می داد...
میدونی من آدمای زیادی رو شناختم تو این مدت...
اما انگار هیشکی مثل اون دوست دارماش بوی موندن نمی داد.
یه لحظه دلم خواست زمان برگرده و بشیم همون دو تا وبلاگ نويس که عصرا بعد کلاس از ذوق و شوق حرف زدن با همدیگه همه کوچه ها و خیابونای شهر و قدم می زدن، بدون اینکه حتی یه لحظه خسته بشن
اما...
الان ساعت ۱۰ شبه و اون احتمالا داره کنار خانوادش يا شايدم همسرش،عدسی می خوره. منم همچنان روی صندلی پارک نشستم و به اون سالها فکر می کنم؛ اما نه مثل اون خانواده ای دارم و نه کسی که حتی توی خونه منتظرم باشه.
هروقت برای آشتی آمدی
گلویت را صاف کن
جمله ات را با یک "دوستت دارم" شروع کن
یا مثلا "چقدر دلم برایت تنگ شده"
زن ها قرار نیست سرداران جنگ باشند
یک "دروغ کوچک" کافیست...
کاش بلد باشیم از این دروغهای کوچک مرتب و بیشمار بگوییم
MANI
مانی پکیج جذابیه فک کردم تو هم کیف میکنی بخون و ببین و بشنو
پریسان عزیز ! لذت شنیدن صدای جادویی قربانی و خواندن و حس کردن چنین متن قشنگی بجای خود ... لذت اینکه یادم می نمایی هم جای خود که جملگی دست بدست هم داده تا نهایت لذت و زیبایی این دنیا را بچشم
شیدا
با همون تیپ و قیافه!
نمیدونم چرا با وجودی که ازش فاصله داشتم، ولی انگار بوی عطر اونو حس میکردم. نمیدونم شایدم خیالاتی شده بودم…
گاهی وقتا لبخند می زدا اما خنده هاش اون شکلی كه اون ميخنديد نبود...
چشاشم هم مثل اون مهربون بود اما برق اون چشم رو نداشت.
همین طوری زل زده بودم به صورتش؛
یه تيكه از موهاي بلوندش رو ريخته بود رو صورتش،
داشت یه دختر بچه رو توی تاب هل می داد...
میدونی من آدمای زیادی رو شناختم تو این مدت...
اما انگار هیشکی مثل اون دوست دارماش بوی موندن نمی داد.
یه لحظه دلم خواست زمان برگرده و بشیم همون دو تا وبلاگ نويس که عصرا بعد کلاس از ذوق و شوق حرف زدن با همدیگه همه کوچه ها و خیابونای شهر و قدم می زدن، بدون اینکه حتی یه لحظه خسته بشن
اما...
الان ساعت ۱۰ شبه و اون احتمالا داره کنار خانوادش يا شايدم همسرش،عدسی می خوره. منم همچنان روی صندلی پارک نشستم و به اون سالها فکر می کنم؛ اما نه مثل اون خانواده ای دارم و نه کسی که حتی توی خونه منتظرم باشه.
می دونی یه چیزایی هست که آدم سال ها بعد می فهمه!
سال ها بعدی که دیگه خیلی دیره.
خیلی دیر…
ღمهدیارღ
با خبر باش، پس از ظلمتِ این چند صباح
صبح دولت بِدَمَد، شادیِ ما پشت دَر است...
لایک به پست زیبای شما
ارادتمند شما
مهدیار
1403/02/08
شیدا
radin
هیچ وقت اینطور چشمام تر نشده بودن
شیدا
Attila ( گروه ادبی دلنوشته های آوَش)
هروقت برای آشتی آمدی
گلویت را صاف کن
جمله ات را با یک "دوستت دارم" شروع کن
یا مثلا "چقدر دلم برایت تنگ شده"
زن ها قرار نیست سرداران جنگ باشند
یک "دروغ کوچک" کافیست...
کاش بلد باشیم از این دروغهای کوچک مرتب و بیشمار بگوییم
شیدا
lili
عالی بود
شیدا
پریسان بانوو
عالی بود شیدا مثه همیشه متن موسیقی و عکس
آرون
قشنگ بود 💐💐
پریسان بانوو
MANI
مانی پکیج جذابیه فک کردم تو هم کیف میکنی بخون و ببین و بشنو
شیدا
پریسا جان لطف داری
Bijan
زیبا بود👌🌹🌼
شیدا
آقای آرون
ستاره درخشان
عالی بود..❤️
شیدا
زیبا بود👌🌹🌼
آقا بیژن
شیدا
عالی بود..❤️
ستاره جانم ❤
MANI
MANI
مانی پکیج جذابیه فک کردم تو هم کیف میکنی بخون و ببین و بشنو
پریسان عزیز ! لذت شنیدن صدای جادویی قربانی و خواندن و حس کردن چنین متن قشنگی بجای خود ... لذت اینکه یادم می نمایی هم جای خود که جملگی دست بدست هم داده تا نهایت لذت و زیبایی این دنیا را بچشم
پریسان بانوو
مانی عزیزم خوشحالم که کیف کردی
کلا شیدای عزیزم همیشه انتخابهاش معرکه و دلنشینه
توصیه میکنم بقیه ی مطالبشم بخونی
MANI
مگر می شود مطلب زیبایی خواند و با همزادپنداری احساس و درک نکرد ؟! ممنونم از محبت ات
محسن
لایک عالی
خیلی زود دیر میشود...😔
شیدا
دوستان خوبم
ممنونم از حضور پر مهرتون
: )
عالی بود
شیدا
امید کرم زاده
شیدا
آرش ( گروه لاله های سرخ )
🌳✨روز و روزگارتون پراز خیر و برکت
🤍🍀✨هـمـراه بـا سـلام . . .
🙋🏻♂️ لینک
امید کرم زاده
شیدا
امید کرم زاده
شاید خیلی دیر
شیدا
امید کرم زاده
ممنون
احسان
شیدا
--------(((ببری خان)))--------
هعی روزگار
شیدا