زن ها را میشناسی؟؟؟
همان شخصیت های ظریف دنیا
که دلشان به مویی بند است و تا کمی آن را بلرزانی اشک در چشمانشان جمع میشود...
همان شخصیت هایی که
اگر دل ببندند با تمام مشکلاتت،با تمام کم و کاستی هایت،با تمام نداشته هایت میسازند و عاشقانه کنارت میمانند...
همان شخصیت هایی که
تو نامشان را ضعیفه گذاشته ای و همین ضعیفه برای تو مادری میشود که صد هزار مرد لایق این جایگاه نیستند...
همان شخصیت هایی که
با چشم ها و زبانشان هم میتوانند تو را تا عرش خدا بالا ببرند هم میتوانند تو را تا جایی که فکرش را هم نمیکنی زمین بزنند...
همان شخصیت هایی که
اگر آن ها را بلد باشی کنارشان احساس خوشبختی میکنی و با آن ها به همه جا خواهی رسید...
برایت بخواهم از زن ها بگویم کاغذ کم میاورم و جوهر قلم یاری نمیکند...
فقط این را بدان زن ها عجیب ترین و زیباترین و قوی ترین شخصیت های این دنیا هستند...
تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاری است!
چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست!
چگونه جای تو در جان زندگی سبز است!
هنوزپنجره باز است.
تو از بلندی ایوان به باغ می نگری.
درخت ها و چمن ها و شمعدانی ها
به آن ترنم شیرین به آن تبسم مهر
به آن نگاه پر از آفتاب می نگرند.
تمام گنجشکان
که درنبودن تو
مرا به باد ملامت گرفته اند؛
ترا به نام صدا می کنند!
هنوز نقش ترا از فرازِ گنبدِ کاج
کنار باغچه،
زیر درخت ها،
لب حوض
درونِ آینهء پاک آب می نگرند