دی

هرچه گشتم در این شهر نبود اهل دلی...
#هایده بانو ،،،🌸🌿

مرا که از ندیدن ‌ #تو خسته ام ببخش
اگر به #انتظار تو نشسته ام... ... ببخش
به دیگری اگر که #دل نبسته ام ببخش
#ببخش اگر که با #خیال بودن تو زنده ام
اگر که از #امید دیدن تو گفته ام ،،،
،،، ،، ،،، ،، ،،، #ببخش 🌸

#زهر در جام بریزی ،،،
... ... به #عطش می‌نوشم
جامه ای را که به #آتش بکشی
... ... ... ... می‌پوشم 🌸🌿

گفتنی نیست #فنایی که ،،،
سرآغاز #بقاست
#دیدنی هست بقایی که ،،،
سرانجام #فناست 🌸

در #خـــــــــــــــــودم گـــــم شـــده بـــــــــودم
... ... #تـــــــــو صـــــدایم ڪـــــــردے.

آنکه در #راه تو رفته ست ،،،
کجا برگشته
عاشقی کرده اگر با #تو ،،،
#چرا برگشته ؟🌼🌿

عشق پیش از #تو فقط ،،،
دلهره ای #زیبا بود
حس #بیداری اگر بود ،،،
ولی #رؤیا بود.🌿

#بهــــــــــــــارها ڪـــه ز #عمــــرم گذشت
،،، ،،، ،،، و بے #تــــــــــــو گذشت
چـــــه بــــــود غیر #خـــــــــــــــزان
اگر ،،، #بهـــــــار تـــوئی !🌼

با توام ای رفته از دست
هرکجا باشم غمت هست
کاش روز رفتن تو. گریه چشمم را نمی بست
رفتی و دلتنگیم در خانه تنها ماند
بغض در وا شد تو رفتی و غصه اینجا ماند
رفتی و هرگوشه ای زیباییت جا ماند ....
دلخوشی هایم مرده بعد از تو
ای شب غمگین آزرده از تو
آنچه با من بود ، بی تو ماندن بود
در خیابان های باران خورده بعد از تو...🌼
#احسان_خواجه_امیری ..🌼🌿

هر #علم که در مدرسه #حاصل کردی
کار دگر است و #عشق کاری دگر ست 💮

مرا که از ندیدن تو خسته ام ببخش
اگر به انتظار تو نشسته ام ببخش
به دیگری اگر که دل نبسته ام ببخش
ببخش اگر که با خیال بودن تو زنده ام
اگر تو را نبرده ام ز یاد
ببخش اگر که از امید دیدن تو گفته ام
به آرزوی رفته بر باد ... 💮🌿

با من صنما دل دل یک دله کن
گر سر ننهم آنگه گله کن
ای #مطرب دل ،، زان نغمه خویش
این #مغز مرا پر مشغله کن
سی پاره به کف در #چله شدی
سی پاره منم ترک چله کن ،،،🌼
#استاد ،،🌹🌹

چرا از #مرگ می‌ترسید ،،، !؟
چرا زین #خواب جان آرام شیرین
،،، ،،، روی گردانید ؟
چرا آغوش #گرم مرگ را افسانه می‌دانید؟
مپندارید #بوم نا امیدی باز ،،،
به بام #خانه من می‌کند پرواز
مپندارید جام #جانم از اندوه لبریز است
مگوئید این سخن #تلخ و غم‌انگیز است
#بهشت_جاودان آنجاست !
جهان #آنجا و جان آنجاست !
نه #فریادی نه آهنگی نه آوایی
نه دیروزی نه #امروزی نه فردایی
جهان #آرام و جان آرام
#زمان در خواب بی فرجام
جهان را دست این نامردم #صدرنگ بسپارید !
ک #کام از یکدگر گیرند و خون یکدیگر ریزند !
همه بر #آستان مرگ راحت سر فروآرید
چرا آغوش گرم #مرگ را افسانه می‌دانید؟
#فریدون_مشیری 🌼🌿

من #سکوت خویش را #گم کرده ام
لاجرم در این #هیاهو گم شدم
من که خود #افسانه می‌پرداختم
#عاقبت افسانه مردم شدم
ای سکوت ای #مادر فریاد ها
#تو مرا بردی به شهر #یادها
تا در #آغوش تو راهی داشتم
ساز جانم از تو پر #آوازه بود
در #پناهت برگ و بار من شکفت
چون شراب #کهنه شعرم تازه بود
ای سکوت ای مادر #فریادها
من ندیدم خوشتر از #جادوی تو

#گم شدم در این #هیاهو گم شدم
#تو کجایی تا بگیری #داد من
گر سکوت خویش را میداشتم
#زندگی_پر_بود_از_فریاد_من ،🌼🌿

#دنـــــــــــــــــــیا مثــــــل #ســــــــــرابه آدمـــــــــــــــــــــــــــــا . . .
#آرزو نقــــــــــــــــــش بر آبه #آدمــــــــــــا !

سالار ،،🌹🌹
تولدت مبارک #سالار. 🌹🌼🌹🌼🌹
برات بهترین آرزو هارو دارم ،،🌹🌹
پاینده باشی و سلامت ،🌹💐🌹💐🌹